موضوع: "ادبی"
مرحبا طایر فّرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام
ماجرای من ومعشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل زحدّ بو تنعّم نفسی رّخ بنما سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلطف دلدار چو زنّاز همی فرماید بر وای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام
مرغ روحم که همی زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهء خال توفکندش در دام
چشم بیمار مرا خواب نه در خور باشد مَن لَه یقتل داءٌ ونف کیف ینام
تو ترحّ م نکنی بر من مخلِص گفتم ذاک دعوای وَها انت و تلک الایّام
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید
جای در گوشهء محراب کنند اهل کلام
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿١٤﴾ عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿١٥﴾ سوره نجم آیه14و15
مرغ روحم که همی زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهء خال توفکندش در دام
روح غزل:
این حقیت که کسی باور داشته باشد. از عالمی قدسی و ماورائی به این جهان آمده است موجب عدم دلبستگی به دنیا و مافیها خواهد شد و وقتی همه چیز را با آن زیبایی مطلق می سنجد طبعاً هیچ جلوه ای برایش قابل توجه نیست. او می داند که از ”سدرة المنتهی“ و جنةالمآوی به این دام زمین آنهم به هوای دانهء گندم فرود آمده است، قصهء عشق او آغاز و انجامش با حضرت دوست است لذا فقط ظهور او وتجلی او را می طلبد و می کوید“گل زحدّ بو تنعّم نفسی رّخ بنما، سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام“.. البته این دلخوشی وجود دارد که عارف می داند گل و بوستان و ظواهر چند روز یبیش نیست، و آنچه ماندگار است همان گوشهء محراب یار است.
فرم در حال بارگذاری ...
مرحبا طایر فّرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام
ماجرای من ومعشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل زحدّ بو تنعّم نفسی رّخ بنما سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلطف دلدار چو زنّاز همی فرماید بر وای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام
مرغ روحم که همی زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهء خال توفکندش در دام
چشم بیمار مرا خواب نه در خور باشد مَن لَه یقتل داءٌ ونف کیف ینام
تو ترحّ م نکنی بر من مخلِص گفتم ذاک دعوای وَها انت و تلک الایّام
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید
جای در گوشهء محراب کنند اهل کلام
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿١٤﴾ عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿١٥﴾ سوره نجم آیه14و15
مرغ روحم که همی زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهء خال توفکندش در دام
روح غزل:
این حقیت که کسی باور داشته باشد. از عالمی قدسی و ماورائی به این جهان آمده است موجب عدم دلبستگی به دنیا و مافیها خواهد شد و وقتی همه چیز را با آن زیبایی مطلق می سنجد طبعاً هیچ جلوه ای برایش قابل توجه نیست. او می داند که از ”سدرة المنتهی“ و جنةالمآوی به این دام زمین آنهم به هوای دانهء گندم فرود آمده است، قصهء عشق او آغاز و انجامش با حضرت دوست است لذا فقط ظهور او وتجلی او را می طلبد و می کوید“گل زحدّ بو تنعّم نفسی رّخ بنما، سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام“.. البته این دلخوشی وجود دارد که عارف می داند گل و بوستان و ظواهر چند روز یبیش نیست، و آنچه ماندگار است همان گوشهء محراب یار است.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
الهی!
اگر از دنیا مرا نصیبی است، به بیگانگان دادم.
و اگر از عقبی مرا ذخیره یی است،
به مومنان دادم.
در دنیا مرا یاد تو بس، و در عتبی مرا دیدار تو بس!
دنیا و عتبی دو متاعند بهایی!
و دیدار تو نقدیست عطایی!
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
«اَلحَمدُلِلِّه الَّذی جَعَلنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِوِلایَهِ عَلِی ابن اَبی طالب وَ الاَئمهِ المَعصومین(علیهمالسلام) »
سپاس آفریننده ی لوح و قلم ، و آنچه جنبش تفکر را در شیارهای باریک مغز به ودیعه نهاد؛ و ستایش آن را که وجودمان را مملو از نغمه ی دلنشین کرد، تا بتوانیم عشق به علم را سرلوحه ی خود ساخته و خویش را متعهد به اندیشه های بزرگ معلم انسان ها ، حضرت ختمی مرتبت نماییم .
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
سپاس خدای را که اوّل است و پیش از او، اوّلی نبوده و آخر است و پس از او آخری نباشد. خدایی که دیده های بینندگان از دیدنش ناتوانند و اندیشه های وصف کنندگان، از عهده ی وصفش برنیایند. به قدرت و توانایی خود، آفریدگان را آفرید و آنان را به اراده خواست خویش به وجود آورد. بی اینکه از روی مثال و نمونه ای باشد. سپس آنان را در راه اراده و خواست خویش روان گردانید و در راه محبّت و دوستی به خود برانگیخت. سپاس خدای را که اگر بندگان را از شناختن سپاس گذاری خود بر نعمت های پی در پی که به ایشان داده و بخشش های پیوسته که برای آنها تمام گردانیده باز می داشت هر آینه نعمت هایش را صرف نموده او را سپاس نمی گذاردند و اگر چنین می بودند از حدود انسانیّت به مرز بهیمیّت روی می آوردند.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
خدايا، تو را شكر مي كنم كه باب شهادت را به روي بندگان خالصت گشوده اي تا هنگامي كه همه راه ها بسته است و هيچ راهي جز ذلت و خفت باقي نمانده است، بتوان دست به اين باب شهادت زد و پيروزمندانه و پر افتخار به وصول خدايي رسيد.
اي خداي بزرگ، تو را شكر مي كنم كه راه شهادت را بر من گشودي و دريچه اي پرافتخار از اين دنياي خاكي به سوي آسمان ها باز كردي و لذت بخش ترين اميد حياتم را در اختيارم گذاشتي و به اميد استخلاص، تحمل همه دردها و شكنجه ها را ميسر كردي.
خدايا، به من توفيق ده كه جزء شهداي گلگون كفن تو به خاك و خون خويش بغلتم و جان خود را به تو تسليم كنم. به من اجازه ده كه هرچه زودتر پروانه وار خود را در پرتو عشق تو بسوزانم. خوش دارم كه هر چه زودتر از اين دنيا رخت بر بندم و در محضر عدل تو حاضر شده به لقاي تو واصل گردم.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
الحمدلله رب العالمین و لا حول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم، ثمّّ الصّلوة و السّلام علی سید الأنبیاء و خاتم المرسلین و علی أوصیائه أجمعین و لعنةالله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدّین.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
حمد و سپاس خدايي را كه با فرستادن انبياء خويشتن را به ما شناساند و شكر و سپاس ، نعمت هاي خود را به ما الهام نمود و درهاي علم به ربوبيّت و پروردگاريش را بر ما گشود . . .
( صحيفه سجاديه )
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
خداوندا! ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافله ی سالکان، تو خود از ما دستگیری بفرما،
ربنا عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
الهی!
ای خداوندی که در دلِ دوستانت، نورِ عنایت پیداست!
جان ها در آرزویِ وصالت، حیران و شیداست!
چون تو مولا، که راست؟ چون تو دوست کجاست؟
هر چه دادی، نشان است، و آیین فرداست.
آنچه یافتیم، پیغام است، و خلعت برجاست.
نشانت، بی قراریِ دل و غارتِ جان است.
خلعتِ وصال، در مشاهده جلال چه گویم که چون است؟
روزی که سر از پرده برون خواهی کرد
دانم که زمانه را زبون خواهی کرد!
گر زیب و جمال ازین فزون خواهی کرد
یارب! چه جگرهاست که خون خواهی کرد!
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)