موضوع: "بدون موضوع"
نمایشگاه بانوی بینشان در حوزه علمیه فاطمه الزهرا سلامالله علیها شیراز
حوزه علمیه فاطمه الزهرا سلامالله علیها شیراز همزمان با فرارسیدن ایام فاطمیه نمایشگاه بانوی بینشان را ساخته در معرض دید محبان و علاقهمندان آن حضرت قرار دادنند.
در این نمایشگاه که نمادی از خانه ساده ی آن بزرگوار، ضربت خوردن حضرت در پشت در و تابوت لحظه شهادت آن طیبه طاهره ساختهشده است، طلاب را ب آن اتفاق سهمگین روبرو و در غم عزیز مبهوت و اندوهگین میسازد.
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
اعجاز هنری در قرآن
1 | اسرار زکات در قرآن |
2 | حضرت آدم از نگاه قرآن وعهدین |
3 | ایمان از دیدگاه قرآن و حدیث |
4 | راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی از دیدگاه قرآن وسنت |
5 | موسیقی از دیدگاه اسلام |
6 | شب قدر در قرآن و تفاسیر |
7 | جهاد در قرآن |
8 | رحمت و عذاب در قرآن |
9 | روش های تشویق و هشدار در قرآن |
10 | روش های مطلوب دعوت به دین از دیدگاه قرآن |
11 | سوال های خداوند در قرآن و نقش هدایتی |
12 | طمانیه و آرامش روانی از دیدگاه قرآن |
13 | مشارکت اجتماعی زنان در دیدگاه قرآن و حدیث |
14 | مقام معلم در قرآن |
15 | مقام مادر در قرآن |
16 | اقسام رزق در قرآن |
17 | همنشینی ازنگاه قرآن |
18 | شیوه های مقاومت در قرآن |
19 | شهید و شهادت در قرآن |
20 | طاغوت در قرآن |
21 | کار از نگاه قرآن |
22 | مقام رضا و تسلیم در قرآن |
23 | امانت داری از منظر قرآن و روایات |
24 | تأثیر تغذیه بر اخلاق از نگاه قرآن و سنت |
25 | شخصیت شناسی زنان در قصه های قرآنی |
26 | اعجاز هنری در قرآن |
27 | بررسی چگونگی جمع آوری قرآن از زمان پیامبر تا عثمان |
28 | جاودانگی قرآن |
29 | اهمیت و شیوه های ترویج قرآن در میان کودکان و نوجوانان |
30 | نیت در قرآن وسنت |
31 | پدیده های طبیعی در قرآن |
32 | برزخ در قرآن وروایات |
33 | فعالیتهای اقتصادی درقرآن وروایات |
34 | آزمایشهای الهی ازمنظرقرآن وسنت |
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
مفهوم حقوق و کودک
الف) حقوق و اهمیت آن
بحث حقوق، علماً بحث بده و بستان است. آدمی در عرصه ی حیات اجتماعی و در روابط متقابل با دیگران، بده و بستانی پیدا می کند که عقلاً و شرعاً موظف به رعایت آن است. هر انسانی در رابطه با انسانی دیگر طلبی دارد که موظف به ادای آن است. در مقابل، او نیز نسبت به آن انسان بدهی و تکلیفی دارد که باید بدان ملتزم باشد.
دامنه ی این حقوق وسیع بوده و در پاره ای از آثار اسلامی تا پنجاه مورد آن ذکر شده است و البته برخی از آن حقوق نسبت به برخی دیگر دارای برتری هایی است، مثلاً حق پدر و مادر نسبت به دیگران از برتری هایی برخوردار است و یا حق همسر و فرزند نسبت به حق همسایه از اولویتی برخوردار است.
1) ریشه ی حقوق
ریشه و پایه ی حقوق آدمی در بینش اسلامی نشأت گرفته از خداوند است. این خدای تبارک و تعالی است که بر اساس مالکیت مطلقه اش بر انسان ها، آنان را نسبت به یکدیگر طلب کار و بده کار کرده است وگرنه توجیه حق برای طفلی که به دنیا آمده قادر به کار و فعالیت نیست قابل توجیه و دفاع نخواهد بود.
امیرالمومنین(ع) به این نکته اشاره کرده و می فرماید:
و آن گاه خدای سبحان از حقوق خود حقوقی را برای برخی از افراد نسبت به برخی دیگر واجب گردانیده است و دستور این است که هر کس باید ملتزم و پاسدار حقی باشد که خداوند بر ایشان معین کرده است؛ و هم او فرمود: خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمه ای برای ادای حقوق خود مقدر فرموده است.
آری تکیه گاه نظام حقوقی اسلام، حقوق خداوندی است. او با اخلاص و توحید شیرازه ی حقوق مسلمانان را در نقطه های پیوند، به سختی گره زده است؛ و چیزی را که خداوند گره زده است، بنده حق گشودن آن را ندارد. جز با اذن او، آن هم در موردی که خود او معین فرموده است.
2) اخذ حقوق
دامنه ی حقوق در اسلام وسیع است و این دامنه نه تنها انسان بلکه پدیده ها را نیز در بر می گیرد چه بسیارند، نعمت هایی که آدمی در طول مدت زندگی از آن بهره می گیرد مثل آب، هوا، غذا، فضا، و از دید علی(ع) برای هر نعمتی حقی است که آدمی باید آن را مراعات کند.
نکته ی در خور عنایت این است که فرد بی خبر از حقوق خود و یا با خبر از حقوق ولی ناتوان از اخذ و احقاق آن، مظلوم واقع شده و خداوند، خود مدافع اوست. کودک و گاهی زن در محیط خانواده از این سنخ افرادند.
3) اعتراف به حقوق خانواده
پس از حق خداوند، حقی واجب تر وسزاوارند از حقوق خانواده وجود ندارد. و جلوه ی اول آن متوجه پدر و مادر است که خداوند در قرآن حق آنان را پس از ذکر حق خود یاد کرده است. حقوق فرزندان نیز در ردیف حقوق خانواده است که والدین باید بدان ملتزم باشند. این حقوق ادا کردنی است و البته به وجهی کامل تر و نیکوتر. هشدار امیرالمومنین(ع) این است که مبادا نسبت به نیک بختی اعضایت کم ترین بها را قائل شوی و خانواده ات بدبخت ترین آفریده ها نسبت به تو باشند.
4) ادای حقوق
این حقوق از جانب خدا بدان خاطر وضع شده است که مورد رعایت و عمل قرار گیرند. زیرا در سایه ی آن، مرزها مشخص می شود، تکلیف و مسئولیت هر یک از اعضای خانواده معلوم
می گردد هم چنین میزان توقعات و وقت گذاری ها در برابر هم معین می گردد و بالاخره توان برنامه ریزی برای رشد حاصل می شود.
شک نیست که رعایت کامل و همه جانبه ی آن به آسانی میسر نیست. باید از خداوند در این راه مدد خداست.
البته ادای حقوق دارای صورت متقابل است. آن کس که در عمل، به حق کسی پای بند باشد ولی به صورت متقابل حق آن فرد را پاس نمی دارد و در واقع به بردگی او تن داده است. والدینی که به حقوق کودک خود را به صورت تمام و کمال نمی پردازند چگونه متوقع هستند که فرزندان او حقوق والدین خود را پاس بدارند.
5) ضایع کردن حقوق
ضایع کردن حقوق، زمینه ساز عاق و نفرت است که کیفر الهی را در پی دارد. آدمی این حق را ندارد که ادای حقوق خود کامگی کند و یا از پرداخت آن سر باز زند.
فاطمه اسدزاده
یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
روابط سوریه با جهوری اسلای ایران در طول تاریخ اگرچه با فراز و نشیب هایی همراه بوده، با این حال همواره نقاط مشترک زیادی میان اهداف مدنظر رهبران این دو کشور وجود داشته که حفظ روابط حسنه میان آنان را موجب گشته و در حقیقت، آنها را به متحدان راهبردی منطقه ای تبدیل کرده است. در ذیل، به شرح خلاصه ای از این روابط و مناسبات در دوره های گوناگون، حیات این دو دولت اشاره شدده است.
الف. پیش از پیرورز انقلاب اسلامی ایران
تاریخچه روابط ایران و سوریه ارا می توان از سال 1946 دانست یعنی زمانی که سوریه به استقلال رسید و ایران بلافاصه با تاسیس کنسولری خود در این کشور، این استقلال را پذیرفت. طی این دوران، علی رغم وجود زمامدارانی با دیدگاه های متفاوت، دو دولت، روابط و همکاری های نسبتاً خوبی برقرار بود که می توان آن را حاکی از وجود یک دشن مشترک به نام رژیم بعث عراق دانست. حمایت ایران از قطعنامه 316 شورا امنیت،که اسراییل را وادار می کرد 5افسر سوری را که در خاک لبنان به اسارت رفته بود، آزاد کند، و سف 4 روزه حافظ اسد در دی ماه 1354 به ایران و امضای توافقنامه های همکای در خلال آن سف، نمونه ای از حسن نیت و روابط قابل توجه طرفین است. با وجود این، طی همین دوران گاه شاهد تیره شدن روابط میان دو دولت بوده ایم که البته این امر واقعیات موجود د دو کشور و تفاوت بین نظام های حکومتی و اهداف و اصول بنیادین دو کشو سرچشمه می گیرد. د حالی که ایران، مورد حمایت آمریکا و مجری سیایت های او در منطقه و بزرگ ترین حامی و شریک اقتصادی اساییل در مطقه بود، سوریه در جبهه کاملاً مخالف این موضع ایران قرار داشت. بنابراین ، طبیعی بود که روابط و مناسبات دو کشور با کمک های مادی و حایت های لفظی ایران از اعراب در جنگ 1967در برابر اسراییل تا حدی بهبود یافت، به طور کلی، به
دلیل روابط گسترده ایران با رژیم اسراییل و مبارزه سوریه با اسراییل، همواره تنش درر روابط دو کشور تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، باقی بود.
ب. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
باپیروزی انقلاب اسلامی ایران و پایه ریزی جمهوری اسلامی ایران، مناسبات سیاسی دو کشور تغییر کرد و روابط راهبردی مستحکمی میان ایران و سوریه برقرار شد. بهدنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حافظ اسد طی پیامی به مقامات ایران، این پیروزی را تبریک گفت و مراتب حمایت خود را از انقلاب بیان نمود. چند عامل مهم انگیزه این علاقه مندی و حمایت از جانب سوریه بود:
1- گسترش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس به منظور تأسیس چند پایگاه نظامی در منطقه؛
2. خروج رژیم مصر از صحنه جهان عرب به دنبال عقد معاهده کمپ دیوید در سال 1978؛
3.نیاز شدید سوریه به پشتیبانی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در تقویت بنیه اقتصادی و خرید تسلیحات پیش رفته.
ایران نیز دست دوستی حافظ اسد را به گرمی فشرد و از گسترش روابط دو جانبه به دلایل ذیل استقبال کرد:
دولت سوریه آخرین سنگر از کشورهای عربی بود که همچنان در مقابل اسراییل بود ایستاده بود. بدین روی، با تو.جه به آنکه یکی از آرمان های انقلاب اسلامی مبارزه و محو اسراییل بوده است، از این لحاظ دو کشور همسو بوده اند.
شخص حافظ اسد از اقلیت علویان سوریه بود با شخصیتی متعادل بود که از مقبولیت عامه نیز بی بهره نبود و در حزب و ارتش نیز موقعیت مستحکمی داشت.
3. در جنگ عراق علیه ایران، حافظ اسد به دلایل گوناگوم از ایران حمایت می کرد و این امر ، به خصوص در شرایطی که صدام می خواست با عربی- عجمی کردن جنگ، حماتیت بیشتری از دنیای عرب به دست آورد، برای ایران ارزنده و اساسی بود.
4. سوریه به دلایل خاص خود، امکان حضور ایران را در لبنان تأمین و تضمین می کرد. این امر موجب پیدایش حزب الله، تشدید حرکت اسلامی در فلسطین اشغالی و فشار بر اسراییل شد و تمام این جریانات از نظر صدور انقلاب، بسیار موفقیت آمیز و سودمند تلقی می گردید.
بدین سان و از این زمان به بعد بود که با وجود ادامه حیات دشمن مشترک بعثی در کشور عراق، رهبران دو کشور دشمن مشترک دیگری را مدنظر قرار دادند که به مراتب خطرناک تر بود و آن رژیم غاصب صهیونیستی بود. در این بین، کشورهای غربی و عربی از دهه 80میلادی شروع به یک سلسله اقدامات برای دور کردن سوریه از ایران نمودند که البته هیچ گاه موفق نشدند این رابطه راقطع کنند؛ چنان که بشلار اسد در پاسخ به درخواست صلح بنیامین نتانیاهو در ازای باز پس دادن بلندی های جولان و قطع رابطه با ایران، اعلام نمود که حاضر است با اسراییل صلح نماید، ولی قطع رابطهبا ایران محال است. همچنین حضرت آ؛یت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، سوریه رانزدیک ترین کشور خاورمیانه به ایران طی 30سال گذشته نامیده و این کشور را یکی از کشورهای محو مقاومت در مقابل اسراییل توصیف کرده اند. در واقع ، روابط ایران و سوریه طی 30سال گذشته از پیچ و خم های بسیاری عبور کرده و بارها در لحظه ای که همه منظر گسست آن بوده اند، توانسته است به سلامت از معرکه تضادهای اعتقادی و اختلاف های مقطعی گذر کند. روابط این دو دولت با عبور از یک دوران همکاری و تنش در دهه 1360خورشیدی و پشت سر گذاشتن بحران های متعدد توانسات به مرحله ای از اثبات در دو دهه بعدی برسد و تبدیل به یک همکاری راهبردی در منطقه گردد.
با وجود مناسبات سیاسی خوب میان ایران و سوریه، حجم مبادلات میان دو کشور در سطح پایینی قرار دارد که یکی از دلایل این مسئله، بالا بودن تعرفه های گمرکی است. با این حال ، در سال های اخیر ، با توجه مسئولان دوکشور به اهمیت روابط تجاری و اقتصادی ، این روابط به صورت فزاینده ای در حال رشد است. بررسی روابط تجاری دو دولت در دهه گذشته، نشان دهنده روند رو به رشد مبادلات تجاری دو دولت است. صادرات ایران به سوریه به استثنای سرمایه گذاری ها و توریسم، از 4/7میلیون دلار در سال 1375 به حدود 180 میلیون دلار در سال 1385 رسیده است. شرکت های ایرانی تا کنون بالغ بر یک میلیارد دلار در صنایع اتومبیل، سیمان و کشاورزی سوریه سرمایه گذاری کرده اند و انتظار می رود این امر ارتقا یابد.
ایران و سوریه در سال 2006 اقدام به عقد یک تفاهم نامه نظامی کردند که بر پایه آن، همکاری های نظامی- درایی این دو کشور در دریای مدیترانه افزایش می یافت، هر چند مفاد این پیمان تا سال2011میلادی و سقوط حسنی مبارک عملی نشد. همچنین ایران در سال 2010در جهت شناسایی حملات موشکی و هوایی اسراییل، یک سامانه راداری پیش رفته به سوریه تحویل داد. هدف از این کار، دفاع از تأسییت برنامه هسته ای ایران در برابر حملات موشکی و تأمین امنیت هوایی سوریه و حزب الله لبنان در برابر حملات هوایی جنگنده های نیروی هوایی اسراییل بیان شده است.
روابط فرهنگی دو کشور نیز با امضای موافقت نامه های فرهنگی در زمینه های گوناگون ، از جمله تربیت و آموزش عالی ، مبادله متخصصان وطردح های آموزشی، نمایشگاه های هنری و صنایع دستی، نمایشگاه های فیل و عکس و مانند آن گسترش یافت
منبع:ماهنامه خبری و تحلیلی شیعیان جهان ”اخبار شیعه“،ش84و85،ص29و30
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
مواد لازم (برای 4نفر)
برنج:3پیمانه
عدس:1پیمانه
گوجه فرنگی:4عدد متوسط
پیاز خرد شده: 1عدد بزرگ
نمک،زردچوبه، زنجبیل،دارچین:به میزان لازم
روغن کنجد،روغن زیتون: به میزان لازم
روش تهیه:
برنج و عدس را از قبل خیس می کنیم. عدس را با مقداری آب و نمک می پزیم تا بدون آب شود. پیاز را با کمی روغن کنجد، زردچوبه و دارچین، تفت می دهیم. گوجه را با 4پیمانه آب در مخلوط کن ریخته تا نرم شود و به همراه نمک و زنجبیل به پیاز افزوده و کمی حرارت می دهیم تا آب گوجه قوام پیدا کند، سپس برنج و در آخر عدس را اضافه کرده و پلو را با حرارت ملایم دم می کنیم.
منبع:
365روز آشپزی گیاهی،فلسفهء گرمی و سردی خوراکی ها-استاد رسول حیدری-دکتر محمد دریایی
صص96و303
طبع غذا:گرم و خشک -مفید برای بلغمی مزاج ها-مفید برای کم خونی-تقویت عمومی-مقوی امور جنسی-دارای انواع ویتامین و املاح معدنی مخصوصا آهن، فسفر و کلسیم-تقویت حافظه
مصلح:عرقیات معتل-کاسنی و شاتره
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
اندیشه ،بصیرت،حمایت
معناشناسي فتنه
واژة فتنه در زبان عربي کاربردهاي مختلفي دارد: «داغ کردن» (يوم هم علي النار يفتنون)؛ «وسيلة آزمايش» (انما اموالکم و اولادکم فتنة)؛ «حجت و دليل» (ثم لم تکن فتنتهم الا ان قالوا و الله ربنا ما کنا مشرکين) و …. ريشة همة آنها يک چيز است و آن عبارت است از «اختلال همراه با اضطراب.» فتنه نسبت به وضع سابق و نظم ظاهري موجود، امري ناپسند و شرّ به شمار ميآيد؛ زيرا متضمن اختلال و اضطراب است اما نسبت به نتيجهاي که از آن حاصل ميشود خير يا شر بودن آن بستگي به نوع مواجهة افراد يا جوامع با آن دارد.
به اضطرابها و تزلزلهاي دروني و باطني و روحي که در حوزة باورهاي ديني و نظام ارزشي فرد پيدا ميشود نيز «فتنه» گفته ميشود. به تعبير ديگر، به اموري که موجب چنين تزلزلها و اضطرابهايي در حوزههاي اعتقادي و باورها و ارزشهاي فرد ميشود، «فتنه» گفته ميشود.
ويژگيهاي فتنه
1. شخصيتمحوري به جاي حقيقت محوري
از ويژگيهاي فتنه، شخصيتمحوري به جاي حقيقتمحوري است. در شرايط فتنه، شخصيت افراد است که معيار حقيقت قرار ميگيرد! شخصيت افراد و سوابق درخشان آنان، راهزن انديشه و فکر انسان ميشود. تمرکز بر گذشتة افراد و بزرگنمايي پيشينة آنان، مانع ديدن وضعيت فعلي و پيشبيني آيندة آنان خواهد شد.
2. مشتبهسازي حق و باطل
«اذا اقبلت شَبَّهتْ و اذا ادبرت نبَّهتْ»: يکي از ويژگيهاي فتنه اين است که حق و باطل را با هم مشتبه ميسازد. سران فتنه با ترفندهاي مختلف و با استفاده از ابزارهاي تبليغي و رسانهاي و با بهره برداري از نفوذي که در افکار عمومي دارند و بعضاً با استخدام چهرههاي موجّه و مقبول اجتماعي و سياسي و ديني تلاش ميکنند امور باطل را حق جلوه دهند. به همين دليل امام علي، يکي از ويژگيهاي فتنه را چنين معرفي ميکند که با شبهه وارد ميشود. فتنه بر بستر شبهه و ابهام ميرويد. فتنهانگيزان از فضاهاي شبههآلود و مبهم بيشترين بهره را ميبرند. آن حضرت در جاهاي ديگر نيز همگان را توصيه ميکند که از شبهات دوري کنند، زيرا شبهات زمينهساز فتنه و وسيلهاي براي گمراهي مردماند: «از شبهه دوري کنيد؛ زيرا شبهه به قصد فتنه و گمراه کردن ساخته شده است.» آن حضرت ضمن نامهاي خطاب به معاويه مينويسد: «از شبهه و آميختگي آن به حق و باطل بپرهيز. زيرا دير زماني است که فتنه پرده بر خود افکنده و تيرگيهاي آن ديدهها را پوشانده است.»
بسترهاي اجتماعي ايجاد فتنه
ناداني و بيتفاوتي مردم
بدون ترديد، يکي از مهمترين عوامل ضربههايي که در طول تاريخ بر پيکر جامعة اسلامي وارد شده است جهل و ناداني و بيتفاوتي مردم نسبت به مسائل کلان اجتماعي و اهداف و آرمانيهاي اسلامي بوده است. اگر مردم نسبت به مسائل کلان جامعه، آرمانهاي والاي خود و همچنين نسبت به مسائل و مشکلاتي که سر راه رسيدن به آرمانهاي خود دارند، غافل باشند، به سهولت آلت دست فتنهانگيزان خواهند شد. اربابان فتنه در خواستههاي اساسي و اصلي مردم تغيير ايجاد ميکنند و ذائقة اجتماعي را آنگونه که ميخواهند دگرگون ميسازند. فتنهگران ميکوشند توجه مردم را از مسائل کلان به مسائل خرد جلب کنند. با بزرگنمايي نقاط ضعف حکومت اسلامي و تکرار آنها، ميکوشند همة موفقيتهاي آن را از ديد مردم دور کنند. زماني در کار خود موفق ميشوند که مردم نسبت به حقايق و واقعيتهاي اجتماعي ناآگاه باشند و از اهداف و آرمانهاي خود غافل شوند.
عوامل پيدايش فتنه
خودخواهي و هواپرستي
خودخواهي موجب ميشود در مواردي که خواستههاي انسان با موازين ديني و الهي سازگاري ندارد، به توجيه رفتارش و يا به تأويلهاي ناشايستهاي از معارف ديني دست بزند. از ديدگاه چنين افرادي معيار ارزش کارها، موافقت و سازگاريشان با هوسها و خواهشهاي نفساني آنان است. هر کاري که مطابق اميال و خواستههاي آنان باشد، خوب و هر کاري که مخالف اميال و اهداف شخصي و گروهيشان باشد، بد است.
تحليل روانشناختي مسأله به اين صورت است که برخي افراد تأثيرگذار در جامعه از حکومت وقت توقعاتي شخصي دارند، توقعاتي از قبيل دستيابي به پست و مقام، يا بهرهبرداري بيشتر از ثروتها و امکانات ملي و امثال آن. اما ميبينند توقعات و خواستههاي آنان به دليل غير قانوني و ناعادلانه بودن مورد توجه حکومت عدل قرار نميگيرد. اينان براي تحقق خواستههاي خود و دستيابي به اميال و هوسهايشان اقدام به راهاندازي تشکلات، گروهها، حزبها، جبهههايي ميکنند. ويترين فعاليت خود را مبارزه با بيعدالتي و بيقانوني قرار ميدهند. اما پشت پردة اقدامات آنان چيزي جز رياستطلبي و خودخواهي و حب جاه نيست.
يکي از نشانههاي تشکيلات و احزاب فتنهانگيز و فتنهخيز اين است که معمولاً بعد از يک ناکامي و شکست در دستيابي به قدرت تأسيس ميشوند.
شگردهاي فتنهگران
1. استخدام چهرههاي موجه و مقدس
داستان روضهخواني که قربة الي الله هميشه يک روضة غير مستند را (بدون آنکه خودش بداند) ميخواند! که معلوم شد با چند واسطه به يکي از مخالفان اسلام ميرسد. آن روضة ساختگي، به قصد تخريب و انحراف در حقيقت عاشورا، اگر بخواهد مقبول مردم شود، بايد از زبان خود عاشورائيان گفته شود! بايد از زبان چهرههاي مقدس و تأثيرگذار و به واسطة افراد مورد اطمينان و خوشسابقه صورت گيرد!همين ماجرا را در بسياري از فتنهها ميبينيم. فتنهگران اصلي براي آنکه بتوانند به اهداف خود برسند، با ترفندهاي مختلف ميکوشند سخن خود را از زبان چهرههاي موجه و مقدس بيان کنند.
3. استفاده از شعارهاي خوب و جذاب
بسياري از فتنهگران چنين وانمود ميکنند که خواهان امنيت و آرامش مردم و اصلاح امور جامعهاند: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ».
منافقان زمان پيامبر، به منظور کارشکني در کار آن حضرت و برنامهريزي براي حرکتهاي براندازانه، کوشيدند از راه تأسيس مسجد (مسجد ضرار) به هدف خود نايل شوند. نيت اصلي آنان ضربه زدن به اسلام و ارتباط با مخالفان خارجي و کارشکني در فعاليتهاي دولت اسلامي بود؛ اما با استفاده از قالبي زيبا و از راه تأسيس مسجد به انگيزه حمايت از مردم و ضعيفان و پيراني که رفتن به مسجد «قبا» برايشان دشوار بود، ميخواستند به هدف خود دست يابند: «وَ الّذِينَ اتخَذُوا مَسجِداً ضِرَاراً وَ كفْراً وَ تَفْرِيقَا بَينَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِّمَنْ حَارَب اللّهَ وَ رَسولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسنى وَ اللّهُ يَشهَدُ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ» (توبه، 107)
در فتنة سقيفه يکي از بهانههايي که براي کنار زدن امير مؤمنان داشتند اين بود که اگر علي جانشين پيامبر شود، موجب جنگ و آشوب در جامعه شده و به مصلحت جامعة نوپاي اسلامي نيست! اين سخن خليفة دوم قابل تأمل است که گفت: «علي … سزاوارترين مردم براي حکومت است؛ ولي قريش تاب عدالت او را ندارد؛ زيرا اگر حکومت را بر عهده گيرد، راهي براي گريز از حق باقي نميگذارد، و در آن صورت، مردم بيعت خود را ميشکنند و در برابر او ميايستند!» خليفة دوم، به شهادت منابع اهل سنت، ميگفت: «پيامبر در واپسين ساعات عمر خويش ميخواست دربارة خلافت علي وصيت کند؛ اما من براي جلوگيري از فتنه، او را از اين کار بازداشتم!» عمر ميگفت چون علي در جنگهاي زمان پيامبر بسياري از قريشيان و کفار را کشته است، حال اگر خليفه شود، موجب اختلاف و دودستگي در جامعة اسلامي خواهد شد!
پيامدهاي فتنه
1.پيامدهاي منفي فتنه
فراموششدن ارزشها
ايجاد شبهه در دين و باورهاي اجتماعي مردم، بيتوجهي به مقررات اسلامي و ضوابط اداري و اقتصادي نظام اسلامي، ثروتگرايي و مالاندوزي، بدعت در دين و هواپرستي از جملة بسترها و عوامل ايجاد فتنه بودند. طبيعتاً اگر در نتيجة اين علل و عوامل فتنهاي رخ دهد، حاصلي جز از بين رفتن احکام و ارزشهاي اسلامي نخواهد داشت.
2. پيامدهاي مثبت فتنه
1-2. جداسازي مرزها
فتنهها همچون غربالميمانند که ريز و درشت را از يکديگر جدا ميکنند. آنگاه معلوم ميشود در زير اين خاکسترهاي نرم و لطيف چه آتشهاي سوزاني نهفته بوده است و در زير آن الفاظ زيبا و جذاب چه ارادههاي پليدي پنهان بوده است و اين يکي از بزرگترين خدمات فتنه به جامعة اسلامي است. فتنه، باطنگشا است. باطن افراد را آشکار ميکند. چه بسا براي خود افراد نيز امر مشتبه شود و خود را خيرخواه بدانند. اما ناگهان در اثر وقوع فتنهاي، و بعضاً در آخرين امتحان، همة داشتههاي خود را از دست ميدهند و پروندة مردودي خود را تحويل ميگيرند.
2-2.پختگي اجتماعي و سياسي
اگر ميزان حساسيت مردم نسبت به مسائل اجتماعي و سياسي را قبل و بعد از وقوع فتنهها مقايسه کنيم، تفاوت چشمگيري در داوريها و تحليلهاي آنان ميبينيم. وقوع يک فتنه در جامعة اسلامي، موجب ميشود مردم در تحليلهاي سياسي خود و در شناخت دوست و دشمن دهها درجه رشد کنند. اصولاً ملتهايي که در سختيها و مصيبتهاي بزرگ اجتماعي رشد ميکنند، در مقايسه با ساير ملتها از درک و شعور سياسي و اجتماعي بسيار بالاتري برخوردارند. نوع نگاه آنان به حوادث اجتماعي و موضعگيريها و تصميمات سياسي خيلي عميقتر و دقيقتر و حساستر است.
امروزه براي ايجاد فتنه در يک جامعه سالها برنامهريزي ميشود. تحقيقات مختلف جامعهشناختي، مردمشناختي و روانشناختي گستردهاي دربارة جامعة هدف صورت ميگيرد. از طريق مطبوعات، رسانهها، رمانها، کتابهاي درسي و غير درسي و فعاليتهاي تفريحي و گردشگري، ترويج مدها و مدلهاي جديد، ترويج روحية مصرفگرايي و مصرفزدگي، سياهنمايي نسبت به فعاليتهاي انجام شده، و مهمتر از همه از راه ايجاد شبهه در باورها و ارزشهاي مورد قبول جامعة هدف، و به طور کلي از همة راههاي ممکن، ميکوشند آرام آرام حساسيتهاي ديني و ارزشي مردم را تضعيف نمايند و بدين ترتيب بسترهاي لازم براي براندازي نظام حاکم را فراهم سازند تا با کمترين هزينه بتوانند به هدف خود دست يابند. به همين دليل، مبارزه با فتنه در دوران حاضر نيز کار ساده و سهلي نيست. نيازمند برنامهريزيهاي دقيق و فعاليتهاي شبانهروزي است.
1.شيوههاي در امان ماندن از گردباد فتنه
1-1.عمل بر اساس يقين
تنها به چيزهايي که يقين داريم عمل کنيم. تصميمي را اتخاذ کنيم که هيچ ترديدي در درستي آن نداريم. بدين شيوه، هم از گردباد فتنهها نجات مييابيم و هم فتنهگران را نااميد و خلع سلاح خواهيم کرد. زيرا ابهام و شايعه و اتهامات بياساس و دروغ بهترين و کمهزينهترين ابزار فتنهگران است. امام علي: «اعلموا انه من يتق الله يجعل له مخرجا من الفتن و نورا من الظلم.» رعايت تقواي الهي در فضاي فتنه يعني اينکه همة تصميمات انسان فقط بر اساس امور يقيني باشد. و از مسائل شبههناک و گوش دادن به شايعات بيش از هر زمان ديگري پرهيز شود.
2-1. رجوع به قرآن
اگر انديشهها و افکار متضاد در فضاي فتنه را بتوان به درستي بر قرآن عرضه کرد، آنگاه ميتوان حق و باطل آنها را تشخيص داد. پيامبر اکرم در حديثي عيار عبور از فتنهها را چنين بيان ميکند:
فاذا التبست عليکم الفتن کقِطَعِ الليل المُظلِم فعليکم بالقرآن؛ زماني که فتنهها چون ظلمت و تاريکي يکپارچه شما را فراگرفت، پس به قرآن پناه ببريد.»
3-1. تمسک به اهل بيت پيامبر
اين سفارشي است که پيامبر اکرم براي نجات از فتنههاي بعد از خود به برخي از يارانش کرد. آن حضرت خطاب به عمار فرمود: «اي عمار، بعد از من فتنههايي رخ خواهد داد. در آن شرايط از علي و حزب علي پيروي کن؛ چرا که علي با حق است وحق با علي. …»
2.شيوههاي مبارزة کوتاه مدت و روبنايي
1-2.جلوگيري از مسلح شدن فتنهگران
شايد به همين دليل است که امام صادق از خريد و فروش سلاح در زمان فتنه نهي کرده و در پاسخ کسي که گفت من اسلحه خريد و فروش ميکنم، فرمود: «لاتبعه في فتنة؛ به هنگام فتنه، از فروش سلاح خودداري کن.»
2-2.مقاومت در برابر خواستههاي نامشروع فتنهگران
فتنهگران ميکوشند با برنامهريزي و گامبه گام اهداف خود را جلو ببرند. در هر مرحلهاي ممکن است خواستهاي جزئي و کوچک را مطرح کنند. سطحينگران گمان ميکنند که اين خواستة جزئي مهم نيست و مصلحت حفظ نظام اسلامي اقتضا ميکند از برخي قوانين کوتاه آمده و خواستههاي آنان مورد توجه قرار گيرد. اما کافي است يک گام با آنان همراهي شود، آنگاه بايد منتظر نتايج هولناک آن بود. طلحه و زبير هرگز آن انگيزة نهاني و نهايي خود را در ابتداي کار بر زبان نياوردند. خواستة اولية آنان در ظاهر خواستة چندان حساسيتبرانگيزي نبود. درخواست مشارکت در امر حکومت؛ حکومت بر شهرهاي بصره و کوفه و … عملياتي کردن مرحلة اصلي و فاز نهايي فرمول فتنه با رفتن به مکه.
يکي از شگردهاي سياسي براندازي نرم اين است که در جايي که امکان براندازي يک نظام وجود ندارد، مخالفان کاري کنند که دست کم حاکميت را مجبور نمايند تا برخي امتيازات را به آنان اعطا کند.
3-2. بردباري و مدارا
امام علي حتي در مقابل تقاضاي عمومي نسبت به زنداني کردن سران فتنه، ميفرمود هر کس تا زماني که به رويارويي مسلحانه عليه حکومت اسلامي برنخيزد و اقدام به توطئه عليه نظام اسلامي نکند، در امان خواهد بود. امام علي7 با آنکه از انگيزة طلحه و زبير براي رفتن به مکه آگاه بود و ميدانست جز جنگ افروزي مقصود ديگري ندارند با آنان مدارا کرد و در پاسخ به پيشنهاد ابن عباس که از وي ميخواست آن دو را زنداني کند و از رفتن به مکه باز دارد، فرمود: «آيا از من ميخواهي آغازگر ستم باشم … و بر اساس ظن و گمان به مجازات افراد بپردازم و پيش از انجام کار، مؤاخذه نمايم؟ هرگز! به خدا قسم از رفتار عادلانه … که خدا مرا بدان امر فرموده، روي نميگردانم.»
آن حضرت در برخورد با خوارج نيز همين روش را برگزيد. حتي گستاخي خوارج به جايي رسيده بود که بارها به هنگام ايراد خطبه از سوي آن حضرت سخنان او را قطع ميکردند و شعار ميدادند «به حکميت تن دادي و پستي را پذيرفتي، حکم جز خدا را نيست.» اما عکس العمل امام در مقابل آنان اين بود که شما را از نمازگزاردن در مساجد باز نميداريم؛ سهمية بيت المالتان را قطع نميکنيم و تا زماني که دست به شمشير نبرده و عليه نظام اسلامي توطئه نکردهايد، با شما نميجنگيم.
4-2. هوشياري در برابر فرصتطلبان
«كن في الفتنة كابن اللبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب؛ در فتنهها همچون شتر دوساله باش؛ نه پشتي دارد تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش را دوشند.» نه ياريگر فتنهانگيزان بايد بود و نه مورد سوء استفادة آنان قرار گرفت. رفتار انسان در هنگام فتنه بايد به گونهاي باشد که فتنهانگيزان نتوانند در او طمع برند و بر پشت او سوار شوند و او را نردبام رسيدن به اميال و خواستههاي حيواني خود قرار دهند.
5-2. جداکردن صف فتنهگران و فتنهزدگان
بسياري از کساني که در جبهة فتنه قرار دارند، فريفتة شعارهاي زيبا و فريبندة سران فتنه ميشوند. آنان را نبايد خيلي سرزنش کرد. امام علي: «ما كل مفتون يُعاتَب». بسياري از کساني که فريب فتنه را ميخورند از ناداني خود آگاه نيستند. در چنگالهاي نامرئي فريبکاري و دغلکاري فتنهگران گرفتار آمدهاند اما خود نميدانند. گمان ميکنند به صورت مستقل تصميمگرفتهاند؛ گمان ميکنند به صورت خودجوش و از روي انديشه و فکر و عقيده حرکت کردهاند، در حالي که در زندان فريب و نيرنگ فتنهگران گرفتار شدهاند. به همين دليل، به محض اينکه به آگاهي برسند و فرصتي براي تأمل در حوادث اطراف خود به دست آورند، ديگر حيله و فريب فتنهگران کارگر نخواهد بود. ديگر به عنوان هيزم آتش فتنه، خود را هزينة جاهطلبيها و قدرتطلبيها و قانونشکنيهاي عدهاي خاص نخواهند کرد.
3.شيوههاي مبارزة بلند مدت و زيربنايي
دستور قرآن کريم در مبارزه با فتنه اين است که «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ».
راه مبارزه با فتنه ترويج فرهنگ اسلامي و الهي است. اين جهاد و مبارزة نرم بايد تا جايي ادامه يابد که توان مخالفان دين و نظام اسلامي به حداقل برسد به گونهاي که نتوانند هيچ ضربهاي به نظام اسلامي وارد سازند. در جنگهاي نرم، هر يک از افراد در خط مقدم جبهه هستند، بنابراين بايد هر کدام از آنان، در حد توان، تجهيزات لازم براي مبارزه و مقابله با دشمن را داشته باشد. بايد همواره فضا به گونهاي باشد که تشخيص حق و باطل براي جامعه سهل باشد. قدرت تبليغي و رسانهاي و علمي نظام اسلامي بايد تا حدي باشد که فتنهگران توانايي فريب مردم را نداشته باشند
1-3.تقويت باورها
اگر ضعف در خداشناسي وجود داشته باشد، به تبع آن اين ضعف در سطحي شديدتر در دينشناسي و پيامبرشناسي افراد نمايان خواهد شد و به تبع آن به صورتي قويتر و مخربتر در امامشناسي نيز نمود پيدا ميکند و در نهايت و به طريق اولي و به شکل شديدتر و عميقتري ضعف در اعتقاد به ولايت فقيه و نظام مردمسالاري ديني را نيز در پي خواهد داشت. در چنين صورتي نبايد از مردم انتظار داشت از روي اعتقاد ديني خود از حکومت اسلامي و نظام ولايي و مردمسالاري ديني دفاع کنند و در راه حفظ نظام جانفشاني نمايند و از ايثار جان و مال و مقام در راه دفاع از اين نظام دريغي نداشته باشند
2-3. تقويت دانش دشمنشناسي
هر انساني براي خوب زيستن نيازمند دو نوع آگاهي است: آگاهي نسبت به خوبيها و آگاهي نسبت به بديها. به همين دليل، ميتوان گفت يکي از راههاي مبارزهبا فتنهها، تقويت دانش دشمنشناسي است. اگر کسي ميخواهد راه حق را طي نمايد و در صراط حقيقت استوار بماند، حتماً نيازمند شناخت راه باطل و باطلگرايان است. يکي از راههاي تشخيص حق و باطل، براي بسياري از مردمان عادي، شناخت اهل باطل است. تأکيد حضرت امام و رهبري معظم انقلاب بر اينکه اگر دشمنان و راديوهاي بيگانه به امري تشويق کردند، مردم ما بايد خلاف آن را عمل نمايند، و اگر از فردي يا جرياني دفاع کردند، مردم بايد حساسيت ويژهاي به آنها داشته باشند، حاکي از همين حقيقت است. امام علي نيز بر اين حقيقت تأکيد ميکند که هرگز به حقيقت و سعادت دست نمييابيد مگر آنکه رويبرتافتهگان از راه حق و درماندگان از سعادت را بشناسيد:
«واعلموا انکم لن تَعرفوا الرشد حتي تعرفوا الذي ترکه و لن تأخذوا بميثاق الکتاب حتي تعرفوا الذي نقضه و لن تَمَسَّکوا به حتي تعرفوا الذي نبذه» (خطبه 147، ص144.)
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
There are 2 comments on this post but you must be logged in to see the comments. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)