موضوعات: "واحد پژوهش" یا "پایان نامه" یا "اساتید داور"
بسمه تعالی
شیوه نامه مقاله نویسی
از مهم¬ترين روش¬هاي انتقال اطلاعات، تدوين و انتشار مقاله علمي است، مقاله به منزله يك سند علمي و ملاك ارزيابي توان علمي نويسنده است.
مراحل پژوهش:
1- مسأله يابي و طرح تحقيق
2- اجراي تحقيق: گردآوري اطلاعات، ارزيابي، داوري و نتيجه گيري
3- تدوين گزارش در قالب¬هاي كتاب، پايان¬نامه يا مقاله علمي
طرح پژوهش:به نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش گفته مي¬شود.
اجزای يك مقاله علمي:
1. صفحه عنوان شامل:آرم الله ، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، موضوع مقاله ، نام هسته پژوهشی- نام استاد راهنما، نام مدیر هسته، نام پژوهشگران از اعضای هسته پژوهشی ، فصل و سال تدوین ذکر شود.
2.چكيده
3.كليد واژه
4.فهرست مطالب
5. مقدمه
6. بدنه و متن اصلی
7.نتيجه
8 .استنادات (منابع و مأخذ)
توضيح تفصيلي اين اجزا به شرح ذيل است:
1. عنوان:
پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده و عنوان نامناسب ارزش مقاله را كم مي¬كند. اين عنوان ناظر به مسأله تحقيق و پرسش اصلي است. همچنين پوشش دهنده¬ي واژگان كليدي است. پس بايد گويا و رسا باشد، در عين حال اختصار عنوان،يك امتياز است و كلمات بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي مقاله يا از روي تعصب باشد. زمان انتخاب عنوان مي¬تواند در ابتدا و يا تكميل يا در حین کار یا پس از تکمیل و در انتها باشد و تا آخرین مراحل امکان تعویض داشته باشد. از عناوين كليشه¬اي بايد پرهيز شود و در مقالات علمي،عنوان باید علمي و به دور از صنايع ادبي و ابهام آميز باشد.
2. چكيده مقاله:
در چكيده بايد با استفاده از كلمات متن، عصاره مقاله را در 150 تا 200 كلمه آورده شود. آن خلاصه جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه هدف¬ها، پرسش¬ها، روش¬ها و يافته¬هاي پژوهش را به اختصار دارد و اين آيينه پژوهش است و مخاطب را تحريص و تشويق به خواندن مي¬كند. اجزاي چكيده شامل دلايل نگارش و بيان مسئله و مشكلي است كه در مقاله مورد توجه قرار گرفته و نظرهاي مختلف پيرامون آن بررسي شده و ادله¬ها و شواهد كافي در همان راستا بررسي و نتايج علمي بدست آمده را باز مي¬نمايد و بايد از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضي آورده شود. در چكيده بهتر است كلمات كليدي هم بيايد. چكيده غير از فهرست يا مقدمه است و جزئي از محتواي مقاله و اجمالي از مطالب تفصيلي آن است و از طريق مطالعة فهرست مطالب، مقدمه و نتايج نوشته مي¬شود. در چكيده لازم نيست به منابع و مآخذ، ارجاعي انجام شود و از بيان خطابي، مثال و توضيح مفاهيم پرهيز مي¬شود. براي مهارت افزايي در اين رابطه، بهتر است چكيده مقالات علمی مطالعه و مرور شود تا الگويي فرا راه محققان باشد. چكيده در حقيقت بخش کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش است پس نبايد پيش از گزارش پژوهش تهيه شود.
آسيب ¬هاي چكيده نويسي:
1. تبديل چكيده به فهرست: چكيده هرگز مروري بر مباحث اثر تحقيقي و رساله نيست، بنابراين نبايد آن را با گزارش فهرست اثر اشتباه گرفت.
2. تبديل چكيده به طرح مسئله: برخي از افراد، در چكيده به شرح و تفصيل موضوع پايان نامه، مسائل آن و ضرورت بحث از مسئله مي¬پردازند كه نادرست است. البته بيان اجمالي مسئله نيز از مباحث چكيده است، اما سهم آن متناسب با سهم حجم چكيده است، نه اينكه اهم مطالب چكيده بر محور بيان مسئله بنا شده باشد.
3. ارجاع به مآخذ: پرداختن به معرفي منابع و مآخذ در چكيده نيز، نادرست است.
4. بيان خطابي: ادبيات چكيده بايد همانند ادبيات رساله يا مقاله باشد. در واقع، استفاده از بيان شعارگونه، عبارت¬پردازي خطابه در شأن رساله و مقاله علمي نيست.
3. كليد واژه:
كلماتي است برآمده از متن مرتبط با موضوع اصلي مقاله كه خواننده با مطالعه آنها، به محتواي اصلي پژوهش پي مي¬برد. در حقيقت، كليد واژه¬ها، در حكم موضوعات جزئي مقاله اند كه پس از چكيده مي¬آيند. واژگان كليدي به خواننده كمك مي¬كند تا پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است.
كليد واژه در مقاله، نقش «نمايه» و در كتاب¬ها و پايان نامه¬ها، نقش فهرست را دارند. اين واژگان، نماي كلي مقاله را در ذهن تداعي مي¬كنند. ميانگين واژه ¬هاي كليدي يك مقاله، پنج تا هفت، كلمه است (سرمد، 1379، ص 321). انتخاب درست كليد واژه¬ها به نمايه سازي استاندارد مقاله در پايگاههاي الكترونيكي علمي – پژوهشي كمك مي¬كند و دسترسي مخاطبان را به مقاله تسهيل مي¬نمايد. كليد واژه¬هاي اصلي باید با عنوان و مسأله تحقيق و در حد امكان با سرفصل¬ها تناسب داشته باشد.
4. مقدمه
يكي از بخش¬هاي مهم مقاله علمي و روزني براي ورود خواننده به دنياي درون مقاله و در حكم نقشه راه است. وظايف اصلي مقدمه، روشن ساختن موضوع، مشخص نمودن هدف و به¬دست دادن طرح و نقشه ارايه مطالب است.در مقدمة مقاله، مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان مي¬شود و از ذكر جزئيات پرهيز مي¬شود.
معمولاً داوران و ارزيابان براي شناخت قوت علمي مقاله، تنها به مقدمه و نتيجة آن نظر مي¬كنند، بنابراين بايد آن را دقيق و مناسب متن مقاله بنويسيم. هدف اصلي يك مقدمه حرفه¬اي، پاسخ به پرسش¬هايي چون: اين تحقيق چه اهميتي دارد؟ چه كساني از آن بهره¬مند مي¬شوند؟ چه نيازي به حل اين مسأله داريم؟ و چه انگيزه¬اي باعث شد تا اين مقاله نوشته شود؟
در واقع يك مقدمه خوب شامل توضيح درباره پيشينه تحقيق، ضروت¬ها، روش، ساختار، مباحث و منطق حاكم بر فصول است و اينكه چرا اين تحقيق ادامه منطقي گزارش¬هاي پيشين است. مقدمه نبايد مفصل و طولاني باشد بهتر است حداكثر دو صفحه يا يك ششم كل مقاله باشد.
سير نگارش مقدمه هم از مطالب عام به خاص است. از جنبه¬هاي كلي شروع مي¬شود و رفته رفته به بخش¬هاي تخصصي¬تر مي¬پردازد.
محقق بايد پرسش¬هاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد (هومن، 1378، ص 87).
5. متن اصلی و بدنه مقاله
قسمت اصلي مقاله است كه در آن به سئوالات تحقيق به طور تفصيلي پاسخ مي¬دهد. پس تا زماني كه محقق مسأله خود را حل نكرده و يا به آن نزديك نشده، نبايد اقدام به نگارش كند. عبارات بدنه بايد مستند به منابع معتبر و مستدل به برهان باشد و از آوردن عباراتي كه در درستي آنها شك دارد، پرهيز نمايد.
تعيين محورهاي داخلي در بدنه مقاله، ارتباط و انسجام منطقي در بين قسمت¬هاي مختلف را تقويت مي¬نمايد. در تعيين عناوين داخلي مقاله مي¬توان از سئوالات فرعي كمك گرفت و هر كدام از عناوین داخلي مي¬توانند پاسخ به يك سئوال فرعي باشند. در صورت نياز مي¬توان عنوان¬هاي داخلي را به موضوعات عناوين جزئي¬تر تبديل كرد و به سئوالات ريزتر و ساده¬تر كه پاسخ آنها، تنها به چند پاراگراف نياز دارد، رسيد. حجم مقاله نيز به نوع مجله و سفارش دهندة آن بستگي دارد؛ امّا بهترين مقاله، نوشتاري است كه با كمترين كلمات، بيشترين محتواي علمي را توليد و به حل مسأله¬اي بي¬انجامد. جمله¬هاي ساده، گويا و صحيح از ضروريات يك متن علمي است. اگر جملاتي از متن مقاله به لحاظ دستوري يا علمي استوار نباشد تأثير ناخوشايندي به مخاطب و اعتماد او گذارده و كل مقاله را زير سوال مي¬برد. پس تنها مهارت در جمله سازي و عبارت پردازي براي توليد يك مقاله علمي كافي نيست بلكه بايد چينش صحيح جملات و تركيب درست آنها را آموخت و گام نخست در اين ميسر، نگارش پاراگرف¬هاي استاندارد است. پاراگراف، بخش كوتاهي از يك متن است كه درباره يك موضوع جزئي سخن مي¬گويد هر پاراگراف با يك جمله اصلي شروع مي¬شود و همان جمله بايد حاوي ايده¬ي اصلي پاراگراف باشد. در ادامه جملات توضيحي خواهند آمد كه هر كدام ادامه منطقي جمله قبل است. همچنين هر پاراگراف بايد از استقلال نسبی برخوردار و مانند يك يادداشت كوچك باشد. شمار كلمات هر پاراگراف، زير 150 كلمه است. هر بند (پاراگراف) نبايد طولاني باشد و به مطلبي مهم بيفزايد. در ابتداي هر بند از حروف «واو« يا «كه» كه حروف ربطند و نشان مي¬دهد، بند مستقلي نيست استفاده نمي¬شود.
افزون بر استدلال و تأملات محقق، لازم است هر مقاله¬اي با مجموعه¬اي از آثار مرتبط با موضوع خود، در ارتباط باشد از اين رو سعي مي¬شود با نقل و قول مستقيم يا غير مستقيم (بازنويسي، تلخيص) اين ترابط علمي برقرار شده و از منابع معتبر دست اول استفاده شود. البته ارجاعات محقق نبايد به قدري زیاد باشد كه تحليل نگارنده را كم رنگ نمايد. ناگفته نماند كه اشاره به نظريات رقيب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آنها با بيان نظريه برگزيده و دفاع از آن، عمده¬ترين مباحث بدنه يك مقاله است. بنابراين بايد از هرگونه بحث مفصل در تحليل پيش¬فرض¬ها، مباني و مباحث مقدماتي پرهيز شود و در صورت نياز به يك مطلب فرعي، آن را در پاورقي ذكر كرد. توجه داشته باشيم كه در ارزيابي مقالات، معمولاً به اعتبار علمي منابع و كفايت ادله و صحت نتايج آن معطوف مي¬شوند.
6. نتيجه
در اين قسمت توصيف كلامي مختصر و مفيدي از آنچه به¬دست آمده، ارايه مي¬شود. در حقيقت بايد مشخص شود كه مقاله به روشن شدن مسئله چه كمكي كرده است. بنابراين دستاوردها و حاصل پژوهش، بدون بيان ادله و شواهد در بخش پاياني بيان مي¬شود. نتيجه برخلاف چكيده متضمن تعريف و بيان مسأله، ضرورت تحقيق، ذكر ادله و ديدگاه¬هاي رقيب نيست. نتيجه نشان مي¬دهد كه مقاله حاضر چه نوآوريهايي داشته و چه مشكلي را حل نموده است. بر حسب اهميت آنها، روش متداول بيان نتايج، آن است كه ابتدا مهم¬ترين و سپس يافته¬هاي كم اهميت ¬تر ارائه مي¬شود (هومن: 1378، ص 90).
توجه داشته باشيم كه مقاله:گزارش مستند و مستدل از تحقيق است اما نتيجه مقاله، گزارش نتايج تحقيق بدون ذكر استدلال، استناد و ارجاع است. نتيجه مقاله در حقيقت، پاسخ به سئوالاتي است كه از ابتدا طرح شده و اين نتايج، يافته¬هاي مستدل و مستند و در متن مقاله است بنابراين از هرگونه عبارت پردازي و ادعاي به اثبات نرسيده، بايد شديداً خودداري نمود. نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسش¬ها يا فرضيه¬ها و نيز وابسته به تأييد يا تأييد نشدن فرضيه¬هاست و ترتيب بيان نتايج نيز بر حسب ترتيب تنظيم سوال¬ها و فرضيه¬هاي آنها است. (سيف، 1375، ص 30).
تبصر: چنانچه مقاله پیوست یا ضمایمی داشته باشد، قبل از استنادات قرار می¬¬گیرد.
7. پیشنهادات
محقق درپایان تحقیق می تواند پیشنهادات جدیدی را به سایر پژوهشگران درخصوص زوایای ناکاویده موضوع ارائه نماید و با تعیین زوایای مختلف مواردی را که خود به تحقیق نشسته یادآور شود و زوایای باقی مانده را به درستی تبیین واز دیگران بخواهد که پاسخ گوی این نیازها باشند و اظهار امیدواری کند که این معضلات در پرتو اهتمام آنان به انجام برسد.
8. استنادات
اعتبار علمي مقاله به مستند و مستدل بودن آن است. ارائه فهرست كاملي از مراجع مقاله با رعايت اصل امانت-داري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. البته سبك¬هاي استنادات در كتاب¬ها و مقالات متنوع است. معمولاٌ در راهنماي نويسندگان مجله يا جشنواره علمي در چگونگي ارجاعات پيروي مي¬شود. اما ارجاع در پايان مقاله، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن، سه شيوه¬ي عمده استناد است كه شيوه اخير به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد و آن ارجاع درون متني است كه نام صاحب اثر،تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را مي¬آورند. مانند: (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نمي¬آيد. درباره مشخصات كتاب شناختي منابع تحقيق (كتاب نامه) كه در پايان مقاله مي¬آيد، هماهنگ¬ترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنه¬ي اصلي مقاله است كه در پي مي¬آيد.
البته نبايد در ارجاعات و نقل قول¬ها افراط كرد در آن صورت مقاله به مجموعه يادداشت¬ها و تحليل¬هاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته مي¬شود. ارجاعات در دو بخش پاورقی و منابع به شکل زیر صورت می¬گیرد:
الف) زيرنويس (پاورقي) توصيفي
توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نمي¬توان براي حفظ انسجام متن، آن را درون متن آورد، مي¬توان زير صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. توضيحات بايد حتي الامكان خلاصه باشد. ترجمه آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز مي¬توان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمه¬هاي بيگانه در داخل متن حتماً بايد به فارسي نوشته شود و صورت خارجي آنها در پاورقي بيايد اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است در موارد ضروري كه بايد نام خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي داخل پرانتز نوشته شود (غلامحسين زاده، 1372، ص 17) توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن واژه كفايت مي¬كند.
ب) ارجاع در منابع
محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي مي¬آيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي¬رسد: 1- نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2- تاريخ انتشار اثر 3- عنوان اثر 4- نام شهر 5- نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شماره چاپ آن هم مي¬آيد) جداسازي اين اطلاعات با نقطه و جداسازي اجزاي مختلف هر يك با ويرگول (،) است مانند:
در تك مؤلف:
جوادي، آملي،عبدالله (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.
- در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير مي¬آيد:
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره (1379). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران:نشر آگاه.
- آثار داراي مترجم به شكل زير مي¬آيد:
صدر الدين شيرازي، محمد (1375). شواهد الربوبيه(چاپ دوم). ترجمه جواد مصلح.تهران:انتشارات سروش.
- آثار با عنوان سازمان¬ها و نهادها:
مركز اسناد و مدارك علمي، وزارت آموزش و پرورش (1362)، واژه¬نامه فارسي – انگليسي. تهران: نشر مؤلف
- آثار به جاي مؤلف ويراستاريا چند نفر گردآورنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:
شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني. تهران:انتشارات سمت.
توضیحات بیشتر دربارة شيوه ارجاع منابع
در جهت امانت¬داري انديشه¬هاي ديگران و براي اطلاع رساني بيشتر خواننده براي مراجعه به متون منابع اصلي، بايد ارجاعات آورده شود. بنابراين هرگاه در متن مقاله، مطلبي از يك كتاب، مجله يا… به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه¬هاي مختلفی دارد.
شيوه¬ ارجاع در متن
در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجت الاسلام، آيت الله و امثال آن آورده مي¬شود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصير الدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي (دهنوي، 1377، ص 27).
اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي،تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي¬آيد و پس از آن نقطه مي¬گذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).
اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب به همراه سال انتشار و شماره صفحه مي¬آيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» یا «دیگران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه مي¬آيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).
اثر با نام سازمان¬ها و نهادها:
به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي¬آيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).
دو يا چند اثر يك مؤلف:
همه آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر مي¬آيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي¬-گردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).
استناد آيات و روايات:
ابتدا نام سوره و سپس شماره آيه ذكر مي¬شود، مانند: (بقره، 39). در خصوص نهج البلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهج البلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهج البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).
ارجاع دهي مقالات:
ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شماره آن ذكر مي¬شود آنگاه شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي و PP در انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.
ارجاع پايان نامه و رساله
پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع پايان نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتر و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:
ايزدپناه، عباس (1371). مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان. پايان نامه كارشناسي ارشد. چاپ نشده. دانشگاه قم.
ارجاع از يك روزنامه
همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:
محمودي، اكبر (1375، 21 مهر). موانع توسعه در ايران. روزنامه كيهان. ص 6.
ارجاع فرهنگ نامه و دائرة المعارف
در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل مي¬شود، مانند:
بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامي (چاپ دوم). تهران. مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي.
ارجاع كنفرانس¬ها، سمينارها و گزارش
• مطلبي از دايرة المعارف در شبكه وب
Seven years war.Pritannicaonline.vers ,802.Apr.1998.
Encyclopaedia Britannica. 02 nov 2030http://www.eb.om;180/.
ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به شكل زير باشد (سلطاني، 1363، ص 19).
همايش بين المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380). چكيده مقالات اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان. تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.
نقل از منابع الكترونيكي (اينترنت)
امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي¬شود.
بارلو،جان پي (1996). درخت يوشع مي¬لرزد. در مجله CORE (روي خط اينترنت). ج 8، ش 1، ( نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:
• ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي
Miles, Adrian. Singin in the Rain: Ahypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.
http://muse.jhu.edu/jourals/pme/voo8/8.2 miles.html
:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.
• در ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب
Austen, Jane. Pride and prejudice.ED.henrychurchyrd.
Nov 2000.http://www.pemberley.com/jahein;o/pridprej.html.
نكاتي درباره تايپ مقاله:
امروزه تقريباً اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده مي¬پذيرند. از اين رو بيان برخي از اصول تايپ مفيد فايده است:
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهارسانتي¬متر از بالا با قلم يا فونت شماره 16 تايپ مي¬شود.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتي¬متر با قلم ترافيك شماره ده تايپ مي-شود.
ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره يا شماره در پاورقي همان صفحه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ مي¬گردد.
د) عناوين فرعي مقاله با شماره¬هاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ مي¬شود.
هـ) عناوين فرعي با شماره¬هاي تفكيكي 101، 201 و … با قلم لوتوس سياه شماره سيزده تايپ مي¬شود.
و) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره چهارده تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 5/0 سانتي¬متر آغاز مي¬گردد.
ز) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتي¬متر و فاصله آنها از عنوان¬هاي فرعي دو سانتي¬متر است
ح) فاصله حاشيه صفحه¬ها از هر طرف دو سانتي¬متر و از بالا و پايين نيز دو سانتي¬متر و فاصله آخرين سطر با پاورقي يك سانتي¬متر است.
ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده تايپ مي¬گردد.
س) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ مي¬گردد.
ك) مقاله فقط بايد بر يك روي صفحه تايپ شود
ل) در تايپ مقاله بايد از بكار بردن قلم¬هاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.
م) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times medium با شماره هشت است و همين قلم براي انگليسي در متن و منابع با شماره ده استفاده مي¬شود. و من الله التوفیق
شرایط و نحوه ارسال آثار :
-آثار باید به صورت تایپ شده ( با فرمت 2007 Word در صفحات A4 و20 صفحه 300 کلمه ای ) باشد.
-مهلت ارسال آثار تاریخ 28/12/91 می باشد .
-بهره مندی از استاد راهنمای مجرب در طول نگارش مقاله و در نهایت اخذ تایید از ایشان الزامی است .
-مدیریت محترم استانی فایل آثار هسته ها ی پژوهشی را به دو صورت ورد و پی دی اف از طریق اتوماسیون اداری برای معاونت پژوهش مرکز ( اداره انجمن ها ، مراکز وموسسات) ارسال کنند .
-هر گونه تغییر در موضوع ، باید با هماهنگی معاونت پژوهش انجام پذیرد .
-کاربرگ ارزشیابی اثر نیز به پیوست ارسال شده تا پژوهشگران محورهای ارزشیابی را در نگارش کتاب خود لحاظ کنند .
فرم در حال بارگذاری ...
رشد کمی تحقیق و پژوهش در سالهای اخیر در نظام حوزوی کشور، اگر با سازوکارهای بهبود کیفیت و هدفمند کردن پژوهش همراه شود، دستیابی به توسعه دانایی محور را مسیر میسازد. در این عرصه اقدامات مفیدی انجام شده است اما هنوز در ابتدای راه هستیم.
۱) ایجاد شبکههای تحقیقاتی
برای مشارکت دادن مصرفکنندگان نتایج تحقیقات و پژوهشها در انجام پژوهش و حمایت از آن، شبکههای تحقیقاتی در سراسر کشور ایجاد شدهاند. این شبکهها به این صورت هستند که همه ذینفعان تحقیق، اعم از تحقق، مدیر و استفادهکنندگان از نتایج تحقیق در این کمیتهها گرد هم جمع شدهاند. بنابراین این گروهها میتوانند موضوعات تحقیقاتی را با یکدیگر تحلیل کنند، کارهای پژوهشی در کنار هم انجام دهند و نتایج آن به درستی به دست مصرفکنندگان پژوهش برسد. این حرکت باید در ادامه مسیر پژوهشی کشور، با قوت بیشتری دنبال شود. و امید میرود که بتواند در حل بسیاری از مشکلات فعلی روند تحقیق و پژوهش کشور، مفید باشد.
۲) گسترش تحقیق به خارج از حوزه ها
قسمت زیادی از کارهای پژوهشی در کشور در حوزه ها و مراکز تحقیقاتی کشور انجام میشود. اما باید تحقیق را به سایر قسمتهای جامعه نیز تسری دهیم. کارگاههای متعددی که برای مدیران و حتی مردم در چند سال اخیر در عرصه آشنایی آنان با روش تحقیق برگزار شده است، به طور دقیق با این هدف طراحی شده بودهاند. اقدام موثر دیگری که در این رابطه انجام شده است، تالیف کتبی با همین هدف بوده است. کتاب «ده گام پژوهش» نمونهای از این کتب است که به زبان ساده و به منظور آشنایی افرادی که در سطح ابتدایی تحقیق شروع به کار کردهاند با اصول اولیه تحقیق و پژوهش تالیف شده است.
۳) پایگاههای تحقیقات جمعیتی
برای مشارکت بیشتر مردم در عرصه پژوهش پایگاههای تحقیقات جمعیتی ایجاد شدهاند. این پایگاهها عرصه تحقیقات اجتماعی هستند که مدیریت و رهبری این نوع تحقیقات در این مراکز به مردم واگذار شده است.
۴) مرتبط ساختن صنعت با پژوهش
تلاشهایی که در سالهای اخیر انجام شده است، موجب شده تا صنعت و پژوهش بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک شوند. یکی از اقدامات موثری که سبب شده این ارتباط تقویت یابد، ایجاد مراکز رشد است. این مراکز به طور عمده در زمینه داروسازی، بیوتکنولوژی و تجهیزات پزشکی فعال هستند. امیدوارم که این گونه حرکتها تداوم پیدا کنند تا آنجا که صنعت و پژوهش به یکدیگر بسیار نزدیک شوند.
۵) فعال کردن هسته ها و کانون های پژوهشی
تلاشهای انجام گرفته سبب شده تا هسته هاو کانون های پژوهشی رونق خوبی در حوزه هاا پیدا کنند. به عقیده من، پر کردن اوقات فراغت طلاب با پژوهش و درگیر کردن طلاب در پروژههای پژوهشی آینده کشور را به لحاظ پژوهشی تامین میکند. اما باید توجه کنیم که نگاههای جدید در عرصه پژوهش باید در هسته های پژوهش نهادینه شوند و دیدگاههای سنتی موجود در این عرصهها را تغییر دهیم. به عبارت دیگر، نسل پژوهشی آینده کشور را باید از همین حالا با مدیریت و فرهنگ صحیح پژوهش آشنا کنیم.
7) ترسیم بردار اولویتهای پژوهشی
متاسفانه کماکان دیده میشود که پژوهشها روی بردار اولویتهای ملی حرکت نمیکنند. به همین لحاظ طی چند سال اخیر سعی شده تا در هر استانی اولویتهای پژوهشی مشخص شوند و متناسب آن اقداماتی انجام شود تا استانها به حرکت در راستای اولویتهای ملی و استانی خود تشویق شوند.
8) در تار و پود آمارها، گم نشویم!
یکی از شاخصهای بینالمللی که در عرصه تولید علم اهمیت زیادی دارد، تعداد مقالات چاپ شده هر کشور است. به همین لحاظ نمیتوان از کنار این موضوع گذشت. ضمن آنکه اگر محققی نتیجه کار خود را منتشر نکند و دیگران از کارهای او اطلاع نیابند، فایدهای نصیب کشور و جامعه علمی جهانی نخواهد شد. بنابراین به دو دلیل باید در تولید علم جهانی مشارکت کنیم. در سالهای اخیر تعداد مجلات علمی ـ پژوهشی کشور افزایش قابل توجهی داشته. ضمن آنکه تعداد مقالات منتشره ایرانیان در مجلات بینالمللی نیز رشد چشمگیری داشته است. برای مثال در سال ۱۳۸۵ نزدیک به ۵۶۳۲ مقاله از ایران در مجلاتی که در پایگاههای بینالمللی نمایه میشوند، به چاپ رسیده است. در حالی که این آمار در سال ۱۳۸۰ تنها ۳۳۵ مقاله را شامل میشد. این رشد چشمگیر به دو دلیل صورت گرفته است. اول آنکه تعدادی از مجلات چاپ داخل کشور در پایگاههای بینالمللی نمایه شدهاند و به تبع آن مقالاتی که در این مجلات به چاپ میرسند در رشد آمار فوق موثر خواهند بود. و دوم آنکه چاپ مقالات ایرانیان در مجلات خارجی نیز رشد خوبی داشته است. اما فراموش نکنیم که نباید تمام توان خود را روی رشد این آمار و ارقام بگذاریم. آنچه باید محور توجهات ما باشد، منتفع شدن کشور از نتایج پژوهشهاست. رشد پژوهشی زمانی حایز اهمیت است که بتواند سیاستهای سلامت ما را اصلاح کند و بتواند تولید در کشور ایجاد کند. پژوهش مطلوب باید بتواند به بهبود مدیریت کشور و یا اصلاح شیوههای زندگی مردم نیز منجر شود.
9) پژوهش برای توسعه دانایی محور
توسعه دانایی محور توسعهای است که با علم بومی ایجاد شود، نه آنکه به کمک پول آن را به طور موقتی برای کشور به ارمغان آورد. چنین توسعهای تنها با انجام پژوهشهایی در راستای اصلاح مدیریت و سیاستگذاریها میسر خواهد بود. نباید فکر کنیم که افزایش تعداد مقالات در مجلات ISI معادل توسعه دانایی محور است. متاسفانه به دلیل آنکه دانشگاهها علاقه زیادی به رشد تعداد مقالاتشان دارند (به دلیل اثرگذار بودن تعداد مقالات ISI دانشگاهها در رتبه بندی آنان) متولیان عرصه پژوهش کشور باید مواظب دور شدن دانشگاهها از هدف اصلی پژوهش باشند.
توسعه دانایی محور در عرصه سلامت، توسعهای است که مبتنی بر علم باشد. بر همین اصل، سیاست ما در عرصه صنعت سلامت و مسایل فرهنگی اجتماعی سلامت هم باید این گونه باشد. در هفت، هشت سال اخیر در مراکز تحقیقاتی و دانشگاههای ما حرکت خوبی برای رشد کمی تحقیق انجام شده است. اما هنوز نقشه پژوهش کشور در زمینه راهبردهای تولید علم و رقابت علمی در منطقه مشخص نشده است. هنوز راهکارهایی که برای رسیدن به توسعه دانایی محور لازم هستند، مشخص نشدهاند و نیاز است که روی آنها بیشتر کار شود.درمجموع تحقیق کشور نیازمند مدیریت فوقالعاده قوی، نوآور، جامعهنگر، آیندهنگر و شکوفا است.
▪ راهکارهای بهبود کیفیت پژوهش
▪ ایجاد شبکههای تحقیقاتی
گسترش تحقیق به خارج از دانشگاهها
▪ ایجاد پایگاههای تحقیقات جمعیتی
▪ مرتبط ساختن صنعت با پژوهش
▪ فعال کردن کمیتههای پژوهشی دانشجویی
▪ ترسیم بردار اولویتهای پژوهشی
▪ افزایش تعداد مقالات پژوهشی
▪ انجام پژوهش برای توسعه دانایی محور
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
خواندن نه تنها بهترین و مهمترین راه كسب دانش، بلكه مؤثرترین و سودمندترین راه مهارت یافتن در نگارش و نویسندگی است. برترین و مطمئنترین شیوه پژوهش نیز خواندن كتاب، رساله، مجله، و هر نوشته دیگر است. مسلماً نكتهها و بخشهای ویژهای از هر نوشته، برای ما اهمیت و ارزش خاصی دارد كه باید حفظ شود. بدین منظور، بهترین راه، تلخیص یا چكیدهنگاری است؛ یعنی خلاصه و چكیده مطلبی را نوشتن. تلخیص، علاوه بر آنكه قدرت نویسندگی را فزونی میبخشد و ما را در نوشتن درست و روان، توانا میسازد، در كار و زندگی و رسیدن به هدف اصلی مطالعه نیز همه طبقات را یاری میدهد. دانشمند یا پژوهشگری كه به كار پیجویی و تألیف میپردازد، در كار خود به چكیدهای از افكار و آرای دانشمندان و اندیشمندان دیگر نیاز دارد. همانطور كه یك استاد یا معلم نیز برای تدریس مطالب درس و علمی خود از یك كتاب مفصل باید به خلاصهنویسی روی آورد، دانشجو و طلبه نیز برای فهم و حفظ بیشتر مطالب درسی، چكیدهنگاری میكند.
هنگام خواندن، علاوه بر حاشیهنویسی و علامتگذاری كتاب، نكاتی از نظر نویسنده دارای اهمیت خاصی هستند كه باید جداگانه و خلاصهوار نوشته شوند. این مطالب، قسمتهای اصلی فكر نویسنده را تشكیل میدهند و گاهی هم مطالبی هستند كه هرچند قسمت اصلی فكر نویسنده نیستند، میتوانند در راستای تبیین و تحلیل بهتر، یاریگر محقق باشند. بهتر است در خلاصهنویسی به یكدستی و وحدت قلم توجه داشته باشیم. در ابتدای خلاصهنویسی باید نام متن اصلی و مشخصات كتابشناسی را در نظر بگیریم و بكوشیم كه خلاصه متنی ما آیینهای صادق از منبع باشد. در پیامها و محتوای اصلی متن تصرف نكنیم و ساختار بحث اصلی را حفظ كنیم. توضیحات اضافی خود را نیز درون كمانك یا قلاب قرار دهیم.
البته خلاصهنویسی انواعی دارد. خلاصهنویسی ممكن است آزاد و برای خود نویسنده نوشته شود و ممكن است تفصیلی باشد كه برای دیگران نوشته میشود تا مفاهیم كتابهای حجیم و مفصل برای دیگران راحتتر شود. گاهی خلاصه، تنها در جهت معرفی كتاب یا معرفی فهرست و موضوعات كتاب است. در مقابل، تلخیص علمی برای ارائه خلاصه نتایج و مقاصد نویسنده است كه برای استخراج پیام، اصول و قواعد و مفاهیم خاص انجام میشود. زمانی هم تلخیص، نموداری است كه برای ارائه محتوای كتاب به صورت نمودار یا ترسیم درخت حافظه انجام میشود.
ضرورت بهرهگیری از روش خلاصهنویسی
خلاصهنویسی با دو هدف صرفجویی در وقت و درك بهتر پیام اصلی نوشته انجام میشود. بنابراین، باید جوهر مطالب نوشته شده را استخراج كند. خلاصهنویسی، نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در كارهای قلمی و پژوهشی و گزارشنویسی، مفید و كارساز است. با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، «چكیدهنویسی» ضرورت پیدا میكند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصهبرداری میكنیم و گاهی برای دیگران. از آثاری كه تلخیص میشوند، با عناوینی چون خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چكیده و تلخیص و مانند آن یاد میشود كه خود مؤلف یا دیگری انجام میدهد. این كار یكی از گامهای مثبتی است كه میتواند نسل كمحوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد و هم بهره اخلاقی و معارفی كتابهای خوب، ولی مفصل را كه امروزه در دسترس نیست، به خوانندگان برساند. ما همیشه نمیتوانیم همه كتابها را به همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب برای دیگران وجود ندارد. پس باید به هنر «خلاصهنویسی» مجهز بود تا از زمان و نیز امكانات چاپ و تكثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را برد. گاهی نیاز میشود كه از یك سخنرانی یا كتاب و مقاله، خلاصهای تهیه یا گزارش فشرده از یك حادثه یا صورت جلسهای از یك نشست آماده شود. گاهی در دورههای آموزشی و در كلاسها لازم است از مطالب خلاصهبرداری شود یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود. گاهی هم برای شركت در رقابتی لازم است كتاب یا مقالهای، خلاصهنویسی شود. برای تهیه جزواتی فشرده و كمحجم برای امتحان از برخی متون هم به چكیدهنویسی نیاز است. گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی كوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم. مجموع اینگونه نیازها ایجاب میكند با روش خلاصهنویسی آشنا شویم. خلاصهنویسی فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهرهگیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد به وسیله مراجعه مجدد به آنها؛
2. تمرینی برای كار قلمی و رشد نیروی نویسندگی؛
3. تقویت بینش و رشد فكری انسان در سایه این گزینش و تلخیص؛
4. تسهیل برخورداری سریع از محتویات كتاب و مقالات در حجمی اندك؛
5. كمك در به خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها؛
6. كمك به تمركز فكر هنگام خواندن كتاب و مقاله.
با توجه به اینكه در خلاصهنویسی باید به كاهش حجم نوشته پرداخت، بیآنكه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است مهارت لازم در این امر كسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد و كار زیر نظر استاد و مربی به دست نمیآید. تفاوت خلاصهنویسی با گزیده و گلچین و یادداشتبرداری این است كه در یادداشتبرداری و گزیدهنویسی، نكات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد. در خلاصهنویسی، روی یك كتاب یا مقاله یا متن خاصی تمركز صورت میگیرد تا چكیده همه آن آورده شود، نه آنكه از هر بوستانی، گلی چیده شود. خلاصهنویسی شبیه زیراكس یا عكس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی كوچكتر است.
مراحل اجرایی كار
بسیار اتفاق میافتد كه در خلاصهنویسی، انسان فكر میكند همه این مطالب خوب و لازم است و در تلخیص آنها را میآورد، ولی در نهایت میبیند كه خلاصه، چیزی كمتر از اصل مطلب نیست. این امر یا به مهارت نداشتن در خلاصهنویسی برمیگردد یا به ناآگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود یا دقت نكردن در تفكیك مطالب مهم از كم اهمیت. از این رو، در خلاصهنویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص؛
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیص كه باید انجام شود؛
3. مشخص كردن موارد و مطالب اصلی و فرعی هنگام مطالعه؛
4. حذف مطالب فرعی و باقی گذاشتن نكات اصلی؛
5. حفظ امانت و اصالت در عبارت و محتوا.
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یك دور، كتاب یا مقاله را بخوانیم یا یك نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه كنیم تا نسبت به محتوا اشراف و احاطه پیدا كنیم و بهتر بتوانیم موارد اصلی و حاشیهای را از هم تفكیك كنیم. البته این كار در مواردی است كه متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. در خلاصهنویسی از مباحث یك كلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید میتوان جدا كرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز معلوم باشد. بر فرض اگر قرار باشد یك كتاب سیصد صفحهای را در حد نصف یا یكچهارم یا یكدهم خلاصه كنیم؛ در هر یك، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان كتاب را در چند صفحه خلاصه كنیم، باید شیوه مخصوص به آن را برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو حذفیات قرار دهیم. در انواع مختلف تلخیص با هدفهای گوناگون، گاهی لازم است مطالب بیاید یا حذف شود. این كار هم به این امر بستگی دارد كه تلخیص با چه هدفی انجام میگیرد. گاهی كتاب مفصلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود. گاهی چكیده یك كتاب به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل كتاب ایجاد شود. گاهی عصاره مطالب مفید كتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد. گاهی فهرستی از مباحث یك كتاب یا بحث تدوین میشود و گاهی دیدگاههای علمی یك كتاب استخراج میشود. گاهی هم محتوای یك كتاب به صورت نمودار، جدول یا اطلاعات آماری و دستهبندی شده خلاصه میگردد. هر یك از این شیوهها و هدفها كه به عنوان تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی و نموداری مطرح است، ویژگیهای خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است. چكیده تمامنما، توصیفی، راهنما، موضوعی و مانند آن از جمله انواع خلاصهنویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میكنند كه نوعی از خلاصهنویسی است. (عادل یغما، 1362، ص27)
نكات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشته یا سخنرانی یا درسی، گوینده، نویسنده یا مدرس به قصد بیان و القای برخی حرفهای اصلی، مطالبی میگوید یا مینویسد. برخی مطالب دیگر هم در توضیح، تشریح و تأكید بر آن مطالب اصلی بیان میشود كه به اینها نكات فرعی گفته میشود. اجمالی از مطالب غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن كردن مسئله اصلی؛
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها؛
3. مطالب حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع؛
4. لفاظیها و عبارتپردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی؛
5. موارد تكرار شدن مطلب؛
6. عبارات و جملات مترادف و هممضمون؛
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی كه آوردنش ملالآور است.
اگر محورهای فوق را از یك نوشته یا سخن، جدا كنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است كه قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص اینكه موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، به دقت بیشتری احتیاج دارد. اگر كسی یك متن چه داستان یا غیر داستان را چند بار مطالعه كند، امكان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود. میتوان هر بند یا پاراگراف را در یك جمله خلاصه كرد. مجموعه این جملات، خود به خود، چكیده مطلب اصلی خواهد بود. البته باید نكات دیگری را هم رعایت كرد. در موردی كه یك داستان خلاصه میشود، باید استخوانبندی اصلی قصه را آورد و از ذكر جزئیات داستان چشم پوشید. فرض كنید اگر بنا باشد فیلمی را كه در یك ساعت تماشا كرده یا داستانی صد صفحهای را كه خواندهاید، خلاصهاش را تنها در مدت پنج دقیقه بازگو كنید، چه قسمتهایی را انتخاب میكنید كه با بیان آنها در این زمان محدود، تا نهایت داستان را هم بیان كرده باشید؟ پس پرداختن به قهرمانهای اصلی و فرازهای حساس و صحنههای عمده، كافی است و نباید به جزئیات پرداخت. میزان وقت یا ظرفیت نگارشی در نحوه خلاصهنویسی ما نقش اساسی دارد.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون كهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است بیآنكه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در بازآفرینی محتوای سوژه كهن، به اثر جدیدی تبدیل میشود كه با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساس یك خانه است. بازآفرینی، كوبیدن بنا و از نو ساختن است كه چه بسا نقشه ساختمان و كیفیت و چارچوب اولیه هم به هم میخورد. در بازنویسی، مضمون متن قدیم حفظ میشود. تغییرات در جابهجایی حوادث و الفاظ و تركیبها انجام میشود. اصول زبان فارسی حفظ میگردد و از شكستهنویسی پرهیز میشود. توجه به سن و سطح فكر مخاطب برای درك و لذت بردن ضروری است. باید چیزی را بازنویسی كرد كه از نظر پیام و محتوا ارزش داشته باشد. بازنویسی گاهی از نثر به نثر است، گاهی از شعر به شعر، زمانی از نظم به نثر و دیگر زمان، از نثر به نظم. در خلاصهنویسی نه پیام عوض میشود نه قالب و محتوا و نه بهتر ساختن سبك نگارش، برخلاف بازنویسی كه در بیشتر موارد به خاطر ضعف قلمی اثر نخستین یا نامناسب بودن آن با شیوه امروزی انجام میشود. خلاصهنویسی، برای استفاده بهتر از فرصت و زمان است. در بازنویسی، هدف مهمتر، ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورتهای جدید فرهنگی و ادبی است. در اینكه خلاصهنویسی را باید با استفاده از قلم و جملهپردازی خودمان بنویسیم یا با حفظ عبارات اصلی، به موارد مختلف بستگی دارد. گاهی روی الفاظ متن اصلی، تأكید خاصی است كه دخل و تصرف در عبارات، مسئلهساز و گاهی باعث تحریف میشود. در آنجا باید تلخیص را با بهرهگیری از عین عبارات اصلی انجام داد. برای مثال، اگر بخواهیم وصیتنامه امام خمینی(ره) یا احكام فقهی یا قانون كیفر مجرمین یا نظر شهید مطهری را درباره تحریف قرآن و مانند آن تلخیص كنیم، با استفاده از عبارات اصلی و حذف بخشهای كماهمیتتر یا غیر لازم، اقدام میكنیم تا اشكالی پیش نیاید. اگر یك داستان یا حادثه تاریخی یا گفتوگوها و مذاكرات یك جلسه یا گزارشی از یك روزنامه را بخواهیم خلاصهنویسی كنیم، لازم نیست حتماً از عبارت اصلی استفاده كنیم، بلكه میتوانیم مفهوم را با تعابیر و جملهبندی خودمان بنویسیم. در هر حال، در خلاصهنویسی، هدف و پیام اصلی نویسنده باید حفظ شود و این به تعهد و مهارت نیاز دارد. اگر تعهد نباشد، سخنان یا نوشته دیگران گاهی مغرضانه تلخیص میشود و خلاصه، مغایر با مقصود نویسنده میگردد. در این صورت، محتوای اصلی نوشته و كلام خدشهدار میشود و چه بسا مطالب اساسی آن از قلم میافتد و آنچه قابل حذف بوده است، به عنوان مطلب اصلی باقی میماند. بنابراین، هم «حفظ امانت» لازم است و هم «حفظ اصالت» كه اولی به تعهد خلاصهنویسی مربوط میشود و دومی به دقت و توانایی و مهارت تلخیصكننده.
گاهی لازم است پس از خواندن هر صفحه یا هر پاراگراف كتابی كه در دست مطالعه دارید، خلاصه آن را بنویسید. در این صورت، قدرت تلخیص و دقت در آن بالا میرود. (محدثی، 1373، ص33)
كلیدبرداری هم یكی از روشهای نگهداشت محتواست. در این روش، بعد از مطالعه، ابتدا مطالب را درك و نكات مهم را یادداشت میكنید. در واقع، كلمه كلیدی، كوتاهترین، راحتترین، بهترین و پرمعنیترین كلمهای است كه با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی و به خاطر آورده میشود.
طرح شبكهای مغز بهترین شیوه برای یادگیری به ویژه فراگیری مطالب درسی است. در این روش، شما مطالب را میخوانید. بعد از درك حقیقی آنها نكات مهم را به زبان خودتان و به صورت كلیدی یادداشت میكنید. سپس كلمات كلیدی را روی طرح شبكهای مغز مینویسید.
در واقع، نوشتههای خود را به بهترین شكل ممكن سازماندهی میكنید و نكات اصلی و فرعی را مشخص میكنید تا در دفعات بعد به جای دوبارهخوانی كتاب، فقط به طرح شبكهای كه نگاشتهاید، مراجعه كنید. با دیدن كلمات نوشته شده روی طرح شبكهای مغز، آنها را خیلی سریع مرور میكنید. این روش تا حدود زیادی موفقیت تحصیلی آدمی را افزایش میدهد و درس خواندن را آسان و پربازده میسازد.
صورتها و اَشكال خلاصهنویسی
خلاصهنویسی برای یادگیری بهتر مطالب هنگام مطالعه و جمعآوری مطالب پراكنده و مرور مطالب در كوتاهترین زمان ممكن انجام میگیرد و به صورت زیر انجام میشود:
1. علامتگذاری: خواننده با روش مطالعه فعال، خود را با متن درگیر میكند و با تمركز كافی با مداد زیر یا دور كلمات كلیدی را خط میكشد. البته باید در خطكشی افراط نكند تا هنگام جمعبندی دچار سردرگمی نشود و تنها به مطالب مهم و كلیدی توجه داشته باشد و آنها را برگزیند.
2. طبقهبندی: این روش خلاصهنویسی برای مطالب گسترده و مشابه كه به راحتی فراموش میشوند، مناسب است. از این روش برای خلاصه كردن مطالبی كه قابل طبقهبندی هستند، میتوان بهرهبرداری كرد.
3. حاشیهنویسی: در این روش باید كلیدیترین جمله هر پاراگراف را استخراج و به زبان خودتان در حاشیه كتاب یا جزوه یادداشت كنید. در پایان هر پاراگراف از خودتان بپرسید این پاراگراف قصد داشت چه مطلبی را بیاموزاند و آن را در یك جمله به زبان خودتان یادداشت كنید. همچنین میتوانید مطالب مرتبط با موضوع مطالعه را كه در منابع دیگر مطالعه كردهاید، حاشیهنویسی كنید تا هنگام مرور هر دو مطلب را بخوانید. حاشیهنویسی، تمركز شما را افزایش میدهد و سبب تقویت حافظه نیز میگردد.
4. خطكشی زیر نكات مهم: زیر نكات مهمی كه نیاز به مرور دارد، خط بكشید. توجه داشته باشید تمام مطالب را خط كشی نكنید تا مرور مطالب مورد نظر با سرعت بیشتری انجام شود.
5. یادداشتبرداری: اصلیترین و وقتگیرترین روش خلاصهنویسی است. در این روش نیازمند تهیه دفتری جداگانه هستید. توصیه میشود مطالب را در ورقه یادداشت نكنید؛ چون با افزایش مطالب جمعآوری شده، احتمال پراكندگی مطالب نیز افزایش مییابد. این روش برای دروسی كه منابع متعدد دارند، بسیار مناسب است. در این راستا باید توجه داشته باشید:
1. تمام مطالب یك صفحه را یادداشت نكنید، چون به جای خلاصهنویسی، رونویسی میشود.
2. مهمترین و كلیدیترین نكات كه میتوانند اصل مطلب را منتقل كنند، یادداشت كنید.
3. نكاتی را كه یادداشت كردهاید، تداعیگر متنی باشد كه آنها را خلاصه كردهاید.
4. باید طوری نكات كلیدی یادداشت شوند كه به مراجعه مجدد به متن نیاز نباشد.
5. تاریخ خلاصهنویسی را یادداشت كنید تا بعدها برای مرور آنها بهتر برنامهریزی كنید.
دلایل و تكنیكهای خلاصهنویسی
به طور كلی، خلاصهنویسی و یادداشتبرداری به چهار دلیل پیشنهاد میشود:
1. هنگام مطالعه، دقیقخوانی از اصول مهم به شمار میآید و در عمیقتر كردن یادگیری مؤثر است.
2. حجم و زمان مرور كمتر میشود و امكان مرورهای چندباره را به شكلی سریع فراهم میآورد.
3. اگر به شیوهای صحیح انجام گیرد، هنگام مرور، بهتر و مؤثرتر از خود مطلب، مفید واقع میشود.
4. این امكان را فراهم میكند كه تمام مطالب و مباحث مرتبط با یك موضوع را كه در كتاب درسی، جزوه یا كتابهای كمكآموزشی و هر منبع دیگری پراكنده باشد، در یك جا جمعآوری و از پراكندهخوانی جلوگیری كند.
برای خلاصهنویسی از برگههای پراكنده و بدون صحافی باید خودداری كرد؛ چراكه با گذر زمان، حجم یادداشتها افزایش خواهد یافت و ترتیب آنها به هم خواهد خورد. در این صورت، یافتن و مرتب كردن آنها زمان و انرژی زیادی میبرد و كاری خستهكننده است.
باید دانست كه بهترین فن مطالعه، درگیر شدن با مطلب یا به اصطلاح، مطالعه فعال است. علامتگذاری، سریعترین روش برای مطالعه فعال است. هر جا سؤالی ایجاد شد، از علامت سؤال استفاده كنید و كنار مطلب علامت بزنید. هر جا به عبارت كلیدی برخوردید، دور آن را خط بكشید و پاراگرافهای مهم را با علامت ستاره مشخص كنید. به طور كلی، علامتگذاری، سرآغاز خوبی برای مطالعه دقیق و فعال است. فراموش نكنید كه این كار با مداد انجام گیرد؛ چه اینكه ممكن است در ادامه مطالعه متوجه شوید علامت قبلی اشتباه بوده است و نیاز به تغییر دارد. در حاشیهنویسی و یادداشتبرداری دقت كنید. در حاشیهنویسی باید توجه شود كه اصولاً هر بند یا پاراگرافی دربردارنده مطلب مهم و جدید به مخاطب است. معمولاً جمله اول یا آخرین جمله دربردارنده آن پیام كلیدی است وگرنه باید در پایان پاراگراف از خود پرسید این بند دربردارنده چه مفهوم و محتوای ارزشمند بوده و آن را با یك جمله یا سلیقه خود در كنار كتاب حاشیهنویسی كنید.
در خصوص یادداشتبرداری كه عبارت از برداشت كلیدیترین مفاهیم هر مطلب در دفترچهای جداگانه با شیوهای خاص است، باید گفت هر برگه یادداشتبرداری شده باید دارای دو ویژگی مهم باشد: اول اینكه باید خلاصه و كلیدی باشد؛ یعنی آنچه یادداشت میكنید، باید حجمی بسیار كمتر از آنچه در متن اصلی موجود است، داشته باشد. دومین ویژگی این است كه این یادداشت تداعیگر معنای اصلی در پاراگراف و متن باشد، به طوری كه دریابیم آنچه را متن قصد انتقال آن را داشته است، به دست آوردهایم آن هم به بیانی ساده و به صورت مختصر و مفید.
بهتر است قبل از یادداشتبرداری با دو فن علامتگذاری و حاشیهنویسی، مطالب مهم را مشخص كنید. سپس تمام مطالب مشخص شده را بار دیگر مرور و گزیدهنویسی كنید به طوری كه از مراجعه مجدد به كتاب بینیاز شوید.
بهترین روش برای یادداشتبرداری چیزی است كه درخت حافظه یا شبكه مغزی یا نقشه ذهنی نام دارد و اولین بار «تونی بوزان» آن را معرفی كرد. روش كار به این شكل است كه پیام یا تز اصلی یعنی مهمترین و كلیدیترین نكته كل متن را به شكل افقی در وسط صفحه مینویسید و با شاخههای مختلف، نكات اصلی را به آن متصل میكنید. هر نكته اصلی هم میتواند خود به چندین نكته فرعی و جزئی متصل گردد. البته استفاده از نقشه ذهنی برای همه درسها و متنها امكانپذیر نیست و این به عهده یادداشتكننده است كه با بهرهگیری از خلاقیت از فنون مختلف استفاده كند.
یكی دیگر از روشهای مهم خلاصهنویسی، «دستهبندی» است. این روش برای مباحثی كه شامل دستهها و طبقهبندیهای مختلف باشند، بسیار مفید است، مانند تاریخ ادبیات یا احادیث. روش كار نیز به این صورت است كه مطالب مختلفی كه بتوان آنها را در یك دسته قرار داد، یك جا نوشته و دستهبندی میشوند. برای مثال، شاعران را بر حسب قرن یا احادیث را بر اساس اشخاص میتوان دستهبندی كرد. آخرین نكته در یادداشتبرداری و خلاصهنویسی این است كه تاریخ یادداشتبرداری را در گوشه برگه یادداشت كنید.
توجه به نكات مهم در خلاصهنویسی
1. پیش از همه باید مشخص كنیم كه خلاصه ما به چه میزانی باید باشد: یكدوم، یكچهارم یا یكدهم یا فشردهتر و با توجه به آن، میزان تلخیص را مشخص كنیم.
2. همه نوشتهها را باید یك بار یا بیشتر به دقت بخوانیم و به درستی بفهمیم.
3. توجه داشته باشیم كه همه قسمتهای یك نوشته یا یك كتاب، برای خواننده ارزش یكسانی ندارد، بلكه معمولاً در هر نوشته، سه نوع مطلب وجود دارد:
الف) مطالبی كه قسمتهای اصلی فكر و مقصود نویسنده را تشكیل میدهد.
ب) مطالب و عبارات و تركیبات فرعی كه در چكیدهنگاری میتوان به كلی از آنها صرف نظر كرد و حذف آنها خللی در پیام اصلی نویسنده پدید نمیآورد، مانند مترادفات و جملههای معترضه.
ج) مطالبی كه به طور مستقیم با قسمتهای اصلی فكر نویسنده مربوط نیست، بلكه تنها تمهیدات و تبیین است و نمیتوان آنها را عیناً نقل كرد. مطالب دسته اول را با مداد كمرنگی خط بكشید. از مطالب دسته دوم به كلی چشمپوشی كنید و مطالب دسته سوم را با مرور مطالعه یا نكاتی برگزینید یا عبارتها را فشرده و با جملات كوتاه بازنویسی و با ادبیات ساده و رسا بنویسید.
4. اگر بخواهید متن را بسیار فشرده كنید، آن را بخش بخش و هر بخشی را جداگانه خلاصه كنید. در این صورت، نباید به جملهبندیها و عبارتهای متن پایبند باشید، بلكه بنا را بر بازآفرینی بگذارید.
5. گاهی غرض از تلخیص، سادهنویسی است. برای مثال، یك مقاله علمی یا ادبی را میخواهید برای كسانی كه در این زمینهها آگاهی ندارند، قابل فهم كنید. پس از اصطلاحات و بعضی مطالب مهم و اصلی تخصصی صرف نظر كنید.
6. پس از نوشتن خلاصه، یك بار، خلاصه و یك بار، متن اصلی را به صورت مقایسهای بخوانید تا اگر مطلب مهمی ذكر نشده است اضافه و اگر مطالب فرعی آمده است، حذف كنید.
7. در تلخیص باید امانت را رعایت كنید و ذوق و سلیقه شخصی را به كار نبرید.
8. رعایت آیین درستنویسی و دستور زبان و قواعد املایی و نقطهگذاری از لوازم تلخیص است. (احمدی، 1373، ص54 ـ 55) باید نكات دستوری و نیز هماهنگی و یكنواختی زمان افعال و سبك و سیاق نوشته رعایت شود.
9. در تلخیص یك متن یا بحث منسجم سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب در خلاصه هم حفظ شود.
10. جملات كوتاه و كلمات ساده را به كار بگیرید.
11. متن مورد تلخیص، در جزوه «خلاصه» معرفی شود؛ یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصهنویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر بیاید.
12. در خلاصه، مطالبی آورده نشود كه در متن اصلی نیست.
13. سبك متناسب با متن خلاصه شده را انتخاب كنید. این سبك ممكن است با سبك متن اصلی یكسان نباشد.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد مربوطه:
سرکار خانم میرزایی
محقق:
سمیرا رشیدی
بهار 95
چکیده
قصاص یک کلمه عربی که به معنای تلافی و مقابله به مثل ـ جزا ـ تنبیه، گوشمالی، تصفیه حساب است. اگر چه قصاص، کلمه ای عربی و ریشه در اسلام دارد، اما اجرای مجازات اعدام در مقابل قتل نفس، چه در ادیان توحیدی، و چه در ادیان غیر توحیدی، وجود داشته است که گاه اجرای این مجازات بسیار خشن و با شکنجه همراه بوده است.
پی¬بردن به اصل مسئله قصاص به عنوان یکی از حقوق جامعه بشر می¬توان به ضرورت آن در جامعه پی¬برد و با اجرای اثبات حکم قصاص در دیگر ادیان الهی قبل از اسلام، می¬توان پاسخگوی شبهات و اراده به این حکم الهی بود.
یکی از علل قصاص این است که انسان باید در هر حالتی میان بیم و امید باشد و مواظب کردار خود باشد. کلمات آسمانی هریک جایگاه مخصوصی دارد و ما باید تسلیم اوامر خدا باشیم. نه اینکه احکام الهی مطابق خواسته¬های ما باشد. انسان¬ها برای رسیدن به اهداف خود خواه نا خواه نیازمند رعایت اصول و مقرراتی است که اگراین اصول را رعایت نکند عواقبی را در پی خواهد داشت که نمی¬توان آن را زیر پا گذاشت.
مفاهیم کلیدی: قصاص، عهدین، وندیدا، یهود
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد مربوطه
سرکار خانم فرهادی
استاد راهنما
سرکار خانم مشکواتی
نگارنده
سعیده عسکری پور
بهار 95
چکیده:
عرفاناسلامی ازپرجاذبه ترین علوم اسلامی است گرچه مکتب های عرفانی بسیاری در دنیا وجود دارد اما هیچکدام ازآنها ژرف نگری و غنای روحی ویژه ی عرفان اسلامی را ندارند .عرفان علمی است که به شناخت “حق” و “انسان کامل ” میپردازد. یکی از مسئله های مهم امروز کشور ما مسئله ی عرفان و تصوف است که عده ی بسیاری از جوانان را به خود مشغول ساخته وباعث شده است تا برخی ازآنان به سراغ عرفان رفته وگروه دیگری به اشتباه ،تصوف ودرویشگری را معنویت نام نهاده وبه بی راهه بیافتند.
کلیدواژه: عرفان ، معنویت ، تصوف
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد راهـنما
سرکار خانم مشکواتی
نویسندگان :
زهرا عمــــاد
۱۳۹5بهار
چکیده :
دین همان خضوع و انقیاد کامل نسبت به احکام خدا و مقرراتی که برای حیات اخروی انسان مناسب است ، می باشد . و دین گریزی به معنای عدم اعتقاد ، عدم پذیرش و یا عدم اطاعت نسبت به هر آنچه خدای سبحان توسط انبیاء و ائمه برای جامعه بشری نازل کرده است .
با نگاهی به جامعه و با رجوع به آمار و ارقام تحقيقات ميداني و تجربي به این نتیجه می رسیم که برخی جوانان چندان به دين و ارزشهاي ديني پایبند نیستند ، و همین موجب می شود که زندگی فرد ، بخصوص جامعه به سوی انحطاط پیش رفته و از مسیر تکاملی خویش فاصله بگیرد .
از جمله عواملی که موجب گریز جوانان از دین می شود ، می تواند به شناخت خود فرد ، محیط ، خانواده ، دوستان ، مبلغان دین ، عالمان ، رهبران ، مدیران دین و دشمنان برگردد ، اما با ارائه راهکارهایی جهت اصلاح و مقابله با این پدیده ، می توان زمینه را برای رسیدن به سعادت و درنهایت لقاءالله فراهم کرد .
در این تحقیق سعی شده با هدف شناخت «علل دین گریزی” با تأکید بر آموزه های دینی ، به این امر بپردازد.
کلیدواژه : علل ، دین ، دین گریزی
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد راهنما: سرکار خانم مریم مشکواتی
پژوهشگر : زهرا خوش کلام
بهار1395
چکیده :
دراین تحقیق به طراحی مدل مفهومی فرهنگ مدیریت اقتصادی –جهادی از دیدگاه دین مبین اسلام وتاثیرآن بر روند جامعه می پردازیم.
به کار بردن شیوه مدیریتی صحیح در زمینه فعالیت های اقتصادی-جهادی می تواند یک جامعه را به اوج قله موفقیت برساند زیرا مدیریت، فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی هدایت و کنترل است و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
در نقد و برسی آموزه های دینی قبل از هرچیز قضاوت هایی که درباره این تحقیق می شود باید از هرگونه داوری های جانبدارانه و ناشی از تعصب به دور باشد اما در عین حال از آموزه های دینی مورد نظرمان به طورشفاف و بدون پنهان کاری های روشنفکرانه دفاع شده است و یکی از اساسی ترین ارکانی که می تواند فرهنگ ناب ایران اسلامی را در مسیر اصلی اش جاری سازد و به تحقق اقتصادمقاومتی و اقدام و عمل منجر شود برخورداری از یک شیوه مدیریت جامع بر اساس معیار های بومی، ارزش های ملی و باورهای مذهبی است زیرا تجربه چنین مدیریتی در پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) گویای کارآمدی بر برقراری یک نظام مدیریتی سالم باتکیه بر باورها و ارزش های اسلامی است.
کلیدواژه : فرهنگ – اقتصاد- عزم ملی - جهاد
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد مربوطه:
سرکار خانم میرزایی
استاد راهنما:
سرکار خانم مشکواتی
محقق:
زهرا برزگر
اردیبهشت 1395
چکیده
جهان ادیان مبهم و متناقض به نظر می¬رسد. اما به رغم همه تفاوت هایی که در عقیده، آموزه ها و مناسک وجود دارند، که نمی¬توان آن ها را نادیده گرفت، اثبات شباهت ها، همگرایی ها و
توافق ها نیز ممکن است این امر تنها به این دلیل نیست که مردم در همه فرهنگ ها با
پرسش های بزرگ کنیسایی مواجه هستند، پرسش های مهم دربارۀ این که جهان و انسان از کجا می¬آیند و به کجا می¬روند درباره این که با درد و رنج و گناه چگونه باید کنار آمد دربارۀ معیارهای زندگی و عمل، معنای زندگی و مرگ. بلکه به این دلیل نیز هست که مردم فرهنگ های مختلف اغلب از ادیان خود پاسخ های یکسانی دریافت می¬کنند. با این همه، همه ادیان در عین حال هم پیام نجات و هم راه نجات اند سرانجام همۀ ادیان راهی هستند که مؤمنان زندگی خود، نگرش خود به زندگی و روش زندگی کردن خود را در آن می¬یابند.
کلیدواژه: یهود، دین، ازدواج، کتاب مقدس، خانواده.
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد راهنما:
سرکارخانم مشکواتی
محققان:
ناهید بهزادی نژاد
تابستان 1395
چکیده:
آرامش، منبع حیات بخشی است که هر کسی در هر شرایطی به آن نیاز دارد و از خواسته های اساسی و قلبی همه انسان هاست. آرامش و امنیت خاطر، متاع پربهایی است که پس از نایاب شدن، ارزش آن، بیشتر شناخته می شود به ویژه در دنیای امروز که (اضطراب و نگرانی) و (جنگ روانی) به اوج خود رسیده است و زندگی امروز، گرچه در پرتو علم و دانش به پیشرفت هایی نوینی دست یافته و روز به روز قوی تر و در واقع خطرناک تر شده و روزانه به انواع سلاحهای کشتار جمعی و فردی مجهز می شود و از طرفی دنیای امروز به گونه ای اخلاق، ایمان و انضباط نفسانی خود را از دست داده و بر این اساس، نگرانی، افسردگی و اضطراب در زندگی بشر افزایش یافته و در نتیجه موجب پناه بردن به الکل، مواد مخدر و خودکشی های روز افزون، می شود که اینها همگی ضعف کاستی های غیر قابل انکاری است که، جبران آنها بسیار دشوار و گاهی غیر قابل جبران است و در واقع، علم و دانش در عین خدمت به بشریت، در عرصه مهار اضطراب و تشویق، عجز و ناتوانی خویش را اعلام داشته است.
سقوط بشر به دره مخوف شرک و عدم پایبندی به آیین حق، عدم تعهد به دستورات آسمانی روی آوردن به منطق هوی و هوس و دور شدن انسان از هویت واقعی خویش و حذف دین و معنویت از عرصه زندگی، همگی راز اصلی گرفتار شدن انسان به اضطراب و نگرانی و از دست دادن آرامش است. دستیابی به آرامش از راه حصول عوامل آن مسیر است که در کتاب آسمانی (قرآن) به صورت واضح و صریح، بیان شده است که غیر از این درمان، هیچ داروئی برای درد بشر وجود ندارد.
کلید واژه: آرامش، اضطراب، اطمینان، ایمان
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
استاد راهنما:
سرکار خانم میرزایی
پژوهشگر:
راضیه سعیدپور
اردیبهشت 1395
چکیده
«علم و دین در حیات معقول» تلاش عالمانه ای است برای درک درست و منطقی بستری که انسان از مسیر آن می¬تواند به هویت حقیقی خویش نائل شود. از آغاز تاریخ بشر، علم و دین با اشکال گوناگونشان با هم بوده اند. علم و دین هیچ گاه با هم جنگی نداشته اند، بلکه اگر جنگی بوده، بین دانشمند و متدین بروز داشته است. این دو قشر بودند که بدون دلیل با یکدیگر جنگیدند، غافل از این که این دو حقیقت، مکمل یکدیگر بوده و هستند. دیدگاه های مختلفی درباره ی ایمان و عقل وجود دارد. اولین دیدگاه، دیدگاه کلاسیک (تصدیق به وحی) است که یکی از رایج ترین دیدگاه ها درباره ماهیت ایمان و رابطه ی آن با عقلانیت می¬باشد که از سوی متفکران رسمی کلیسای کاتولیک و در رأس آن ها دیدگاه توماس آکویناس مطرح شده است. دومین دیدگاه، دیدگاه کاتولیکی است که با تصویری نوین از خدا، ریشه در دین زدایی را بخشکاند و ایمان را به گستره اجتماع بازگرداند. سومین دیدگاه، دیدگاه پاسکال یعنی ایمان مشروط است که پاسکال درباره ی وجود خدا برهانی اقامه نمی¬کند بلکه مدعی است که در پرتو نیروی الهام بخش قلبش به شرطیه ای دست پیدا کرده است که هر انسان منصف و باهوش را به سوی ایمان دعوت می¬کند. دیدگاه چهارم، دخالت اراده در قلمرو عقل است که ویلیام جیمز یکی از طراحان اصلی مکتب پراگماتیسم و در واقع مبدع و بنیان گذار این مکتب است. این مکتب ابتدا در آمریکا به وسیله ی جیمز مطرح شد و معیاری مناسب برای توجیه اعتقادات دینی نیست و اعتقاد دینی نمی¬تواند و نباید بر مبنای عقل استوار باشد. در بحث رابطه ی علم و دین از منظر تاریخی
می¬توانیم از سه مرحله ی متمایز سخن بگوییم که مرحله ی اول، دوران گفت و گوی بین عقل و دین و مرحله ی دوم گفت و گوی بین دین و علوم تجربی طبیعی و مرحله ی سوم، اتقان و درستی نظریه علمی می¬باشد و معجزه بودن و اعتبار وثاقت کتاب مقدس می¬باشد.
کلیدواژه: علم، دین، عقل، حقیقت، مکتب
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)